من خواهرم بچه اولش ۴ سالش بود که مجدد باردار شد .
تا موقع زایمان اوکی بود همچی ولی ب محض اینکه بچه بدنیا اومد دیگه از خواهرم خوشش نمی اومد میچسبید به مامانم تا یکم عادت کرد ولی خوب چون توجه ها ازش برداشته شد گوشه گیر شد و فکر میکرد دیگه مهم نیست و اینا. بعد چون یچه هم کولیک داشت مدام گریه میکرد میگفت مامان تروخدا ببرش افق کوروش بفروشش یا برش گردون بیمارستان من نمیخوامش .. 😂😂
بعد خیلی شیطون بود و تپل هی میگفت چرا این انقدر چاقه😂
ولی خب در کل گوشه گیر شد اون چون شیطون تره توجه بهش بیشتره بعد الان که کوچیکه بزرگتر شده عاشق همن مواظب همن و...
اولش سخت بود