من چی بگم با دوتا بچه شیر ب شیرتو جنوب تو شهر غریب با ی شوهری ک خوب از هر لحاظی ولی ی ذره وقتش آزاد نیست نمیتونه واسه ما وقت بزار خسته شدم تو خونه ن مسافرت درست حسابی نه تفریحی ن میتونم بچه هامو ی ساعت بزارم پیش کسی برم نیم ساعت ی ربع اصلا ولسه خودم تنها باشم
خسته شدم زندگیم تکراری شده