اره بخدا حرف دلمو زدی خسته شدم دیگه احتیاج ب استراحت دارم هیشکی هم درک نمیکنه
تا یه چیزی میگی فورا میگن مادر شدن همینه دیگه باید از خودگذشتگی کنی انگار مادرا آدم نیستن
وای منم الان بشدت مریضم مجبورم ازایناهم پرستاری کنم تنهام
هه کاش فقط مادر بودن بود.کاش از عروس بودن و زن داداش بودن یه خانواده ای که شعور ندارن انصراف داد.من یه دختر ۴ ساله دارم الانم چهار ماه دوقلو حاملم و استراحت مطلق با این حال مادرشوهرم یه هفتس قهر رفته خونه داداشش و کل کارای خونه و پنج تا برادرشوعر و یه پدر شوهر و سه نفرم خودمون با وجود حاملگیم گردنمه.از کمر درد و بدن درد دیگه نا ندارم اما هیچکس درکم نمیکنه حتی شوهرم
[QUOTE=253855091]خیلی سخته هیچکی کنارت نباشه[/QUOTEدقیقا اگه کسی کمکت نباشه خیلی سخته و یه شوهر بی درک و پر توقع همه خستگی های آدمو می‌ذاره میمونه
حق داری عزیزم.....بچه داری در صورتی لذت بخش هست که یکی کمک آدم باشه. بلاخره مادر هم انسان است .ربات نیست که 24ساعته خدمات بده.
یکی از دوستام خاهرشوهرش چهل ساله س.اضلا هم قصد ازدواج نداره. بچه ها داداشش رو‌روزی چندساعت می‌بره بیرون برا گردش. رفیق منم فقط حال میکنه و خوشحاله از بچه‌داری.😌حالا ما جنازه هم بشیم بچه‌داری باید بکنیم🥴
کسی نیست ازش کمک بگیری؟
یه پیشنهاد بهت بدم؟
حرفت حق بعضی وقتا ما مادرها واقعا خسته میشیم ولی هیچ کس درکمون نمیکنه
منم دوتا دارم .دو و ٣.تنهام.کاش ی ی ساعت از خونه فرار میکردم
حرف دل منم هست با ی پسر شیطون دو ساله با کلی سختی به دو سالگی رسوندمش همش با گریه کولیک رفلاکس و همین شد که یهو نا خواسته صاحب یکی دیگ شدم که ۶ روز دیگ میاد کلی نگرانم 🤕
نمیزارن مجبورم میکنن.مثلا از راه میان میگن غذا خب بگم نیست زشته هم دلم مییسوزه.دیروز پدرشوهرم برگشته میگه اینهمه ادا در نیار مردم ۵تا۶تا ۹تا میزان هیچی شون نیست تو خودتو شل گرفتی وفلان .بابا من کلا ۵۰ کیلو هستم فشام بچیا ۵ یا ۶.با یه بچه کوچیک شیطون دیگه چقدر توان دارم
