2777
2789
عنوان

کیا تصمیم گرفتن که بچه دار نشن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1546 بازدید | 55 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

امیدوارم با خودت نگفته باشی نظرش رو عوض میکنم و این حرفا چون یکی از دوستای من همچین حرکتی زد نتونست ...

اره منم مورد اینجور دیدم ولی بلاخره با هزار کشمکش مرده راضی شد یدونه بیارن

دلیلتون چیه؟ همکارم میخواد از پرورشگاه بچه بیاره .خودش نمیخواد بیاره

شوهرم یه حالت کمال گرایی شدید داره میگه من نمیتونم یه موجودی رو یه این دنیا بیارم که با کلی مشکلات و سختی مواجه بشه میگه تا وقتی نتونم تمام نیازها و خواسته هاشو تا آخر عمرش برآورده کنم بچه دار نمیشم

ولی من کلا زیاد از بچه خوشم نمیاد ولی میگم شاید چند سال دیگه دلم بخواد آخه میگن وقتی به سن ۳۰ میرسی دلت میخواد یه بچه ای داشته باشی

وای چه قدر سخت اگر خدا چنین نعمتی رو بهت بده و نازا نباشی دور از جون سخت در اشتباهی 

هیچ وقت جوان‌ نیستی 

بچه ادمو رشد میده صبور میکنه 

اصلا من به عشق بچه هام زندم صداشون توی خونه یعنی نفس یعنی عشق خدا  مطمینی شوهرت سالمه که اینقدر با قاطعیت میگه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟

بچه که خوبه ... فکر پیری و تنهاییت باش.. من الان روزی دو الی سه بار به مامانم زنگ میزنم.. مامانم میگه قشنگترین روز زندگیم پنجشنبه جمعه هست که تو و داداشت میاین خونه ما..مامانم کلی دوست و رفیق داره از قدیم ولی مثلا هفته ای یا ماهی یبار در تماسه ولی من که دخترشم هر روز... دلسوز ترین و محرم ترین آدم بهش منم

دخترای قشنگم دوستتون دارم... هر چی آرزوی خوبه مال شماها🥰🥰 دوستان برای آرامش و سلامتی مادر عزیزم صلوات بفرستین. مادرم خیلی سختی کشیده💔💔 
منم از بچه اونقدر خوشم نمیاد ولی مثل شوهرم مخالف شدید نیستم میترسم چند سال دیگه پشیمون شم  شوه ...


دیگه وقتی از اول گفته احتمال اینکه راضی بشه رو صفر در نظر بگیر و کلا از سرت بنداز بیرون که اگه یه روزی نظرش عوض شد یه چیزی ولی اگه نشد مثل این دوست من نشی 

ولی اینجور آدما به نظرم باید صرفا با کسی ازدواج کنن که اونا هم قطعی بچه نمیخوان نه اینکه با کسی ازدواج کنن که قطعیتی توی تصمیمشون ندارن چون تصمیم کوچیکی نیست توانایی باروری مخصوصا برای خانم ها محدودیت زمانی داره تا یه جایی میگی اوکی از یه جایی به بعد وقتی واقعا حس کنی دیگه این توانایی رو نخواهی داشت ممکنه فشار شدیدی رو تجربه کنی 

من خودم شش سال بعد از ازدواج بچه آوردم دوست داشتیم همه گردش ها و تفریح هایی که می‌خوایم رو دو نفری بریم پیشرفت هامون رو بکنیم و از یه جایی به بعد عشق رو در کالبد جدیدی به اسم بچه تجربه کنیم در واقع وقتی به بچه مون نگاه میکنیم میگیم این بچه آینه تمام نمای این نه سال زندگیه چیز جدایی از خودمون نمی بینیمش ، خود ماست . در حالیکه شش سال هیچ تصمیمی برای آوردنش نداشتیم 

دیگه وقتی از اول گفته احتمال اینکه راضی بشه رو صفر در نظر بگیر و کلا از سرت بنداز بیرون که اگه یه رو ...

آره من اونقدر قطعیتی تو این مسئله ندارم🤦‍♀️میترسم پشیمون شم از این تصمیم🤦‍♀️

شوهرم یه حالت کمال گرایی شدید داره میگه من نمیتونم یه موجودی رو یه این دنیا بیارم که با کلی مشکلات و ...

دقیقا همکارم همین حرفهارو میزنه

میگه چرا بیارم یکیو وقتی دنیا قشنک نیست و براش شاید کم بذارم

خوبه برم همین بچه هایی ک بی سرپرست هستن رو یکم بهشون برسم

مادر شدن اینکه بجه توی شکمت لگد بزنه بهترین حس دنیاست. الکی از دستش نده

  خدای ارحم الراحمین اگر تو بخوای میشه  بخواه برای من انچه را که دلم میخواهد  

داییم این تصمیمو گرفت....زن اولش جدا شد.زن دومش اولش گفت قبول می کنم،،الان بعد ۱۰ سال همش می ناله و رو مخه.

غرورت تمامِ توست.هرگز آن را به هیچ و پوش نفروش.از آمیختن تفاهم و نیاز و هوس و وابستگی،چیزی خلق می شود که ما نامش را گذاشته ایم‌ عشق. در زندگی ات آن را بار ها و بار ها تجربه خواهی کرد،و هر بار خواهی پنداشت که این بار تفاوت دارد،که هر بار اشتباهی بوده است،که این بار آخرین بار است...نمی گویم چیز بدی است،لازم است؛امّا غرورت را تنها برای یک بار و تنها برای یک نفر،فدایش کن... از کفرِ من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست...دل خوش به فانوسم نکن این جا مگر خورشید نیست؟...با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوارِ من...چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من. یادمه قبل آشنایی با تو همیشه از اسمت بدم میومد....آدمی زاده دیگه با بعضی چیزا اُنس نمی گیره...روزی که دیدمت و اسمت رو پرسیدم با خودم گفتم شانس رو ببین یکی پیدا شد که دقیقا همون اسم رو داره...اما سرنوشت و تقدیر همیشه زورش بیشتر از خواسته ی دل ما آدماست...الان هر جا اون اسم رو می شنوم دیگه بدم نمیاد فقط و فقط یاد تو میفتم...یاد خودِ خودِ تو.😔😔

کلا نیوردن ک نمیشه به نظرم ولی ب موقع اورون و با امادگی خیلی خوبه

 فک کن خدا با اون همه بزرگی دوسِت داره ،حتی فک کردن بهش هم آروم میکنه دله آدمو😍  حاجی حالِ یِه ایران بدع هرچی داشتیم و شکافتنش حاجی دزد اَ ایران زیاد زده چی میشد اگه سرجاش میزاشتنش/: ای ساربان آهسته ران من میهنم غم دیده است       شادمهر چقدر حق میگه |▪تو مثلِ هوایِ خوبِه بَعدِ بارونی▪︎|                    

به نظرم شوهرت هیچ وقت دیگه راضی نمیشه،،زندایی منم به خیال این که داییم راضی میشه بعدا قبول کرد و الان پیغمبر هم بیاد،،دایی من راضی بشو نیست....

غرورت تمامِ توست.هرگز آن را به هیچ و پوش نفروش.از آمیختن تفاهم و نیاز و هوس و وابستگی،چیزی خلق می شود که ما نامش را گذاشته ایم‌ عشق. در زندگی ات آن را بار ها و بار ها تجربه خواهی کرد،و هر بار خواهی پنداشت که این بار تفاوت دارد،که هر بار اشتباهی بوده است،که این بار آخرین بار است...نمی گویم چیز بدی است،لازم است؛امّا غرورت را تنها برای یک بار و تنها برای یک نفر،فدایش کن... از کفرِ من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست...دل خوش به فانوسم نکن این جا مگر خورشید نیست؟...با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوارِ من...چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من. یادمه قبل آشنایی با تو همیشه از اسمت بدم میومد....آدمی زاده دیگه با بعضی چیزا اُنس نمی گیره...روزی که دیدمت و اسمت رو پرسیدم با خودم گفتم شانس رو ببین یکی پیدا شد که دقیقا همون اسم رو داره...اما سرنوشت و تقدیر همیشه زورش بیشتر از خواسته ی دل ما آدماست...الان هر جا اون اسم رو می شنوم دیگه بدم نمیاد فقط و فقط یاد تو میفتم...یاد خودِ خودِ تو.😔😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792