2777
2789

کسی هست امسال زایمان کرده باشه تو بیمارستان ارش یا از اشناهاشون میشه تجربتون رو صفر تا صد بگین از هزینه از کادر کلا.اگه امسالم نیست برا سالهای گذشتس بگین فقط بگید برا کی بوده زمانش

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یا ابلفضل یاد ۵ سال پیشم افتادم ….

قبل از زایمان اونجا آشنا داشتیم منو کشوند کنار گفت از من بهت نصیحت نیا اینجا اینجا دانشجو ان تجربه ندارن براشون مهم نیست بچه از دستشون افتاده … اما بخاطر اینکه رایگان بودو میتونستم با پول زایمانم واسه خودم طلا بخرم گول شیطونو خوردمو رفتم اونجا

۲۰ سالم بود تجربه نداشتم ، بماند از سونوهای اشتباهی که ازم یسری گرفتن … بماند …. یروز خواب بودم احساس کردم شلوارم خیس شده … با استرس از جام پریدم با شوهرم رفتیم بیمارستان آرش … زنه مثل سگ دست انداخت کیسه ابمو پاره کرد گفت برو بشین … چند ساعت معطل با شلواری که ازش آب میرفت روی یه صندلی نشستم .. 

نگفتی ادامشو ببینم چی سر بچتون اومد گلم🥺

بعد از یه مدت یه زنه اومد یه دست لباس بهم داد گفت برو اون پشت بپوش با یه چادر ، پوشیدم چادرو سرم کردم گفت بشین رو صندلی چرخ دار نشستم ، یکم لرز داشتم اصلا یجوری بودم حواسم انگار نبود چادرم تا نصفه سرم رفته بود عقب یهو محکم گفت چادرتو بکش جلو دیگه .. یه آن به خودم اومدم .. خواهرشوهرم اونورتر نشسته بود بلند شد گفت مگه نمیبینی حالش خوب نیست مگه باره چندمشه که زاییده ..

چادرو کشیدم جلو منو بردن اتاق زایمان درد آنچنانی نداشتم یجوری بودم ، بهم سرم وصل کردنو از اتاق رفتن بیرون .. صدای جیغو دادای یه زنه از اتاق کناری میومد به حدی بد بود که حال منم بد میکرد .. زنه فقط جیغای بنفش میزد .. منم تو دلم میگفتم مگه چقدر درد داره … بعد از دو ساعت دردای من کم کم شروع شد .. هر یربع یه دختر جوون میوومد یهو بدونه اینکه قبلش خبر بده یهویی دستشو میکرد تا ته توی اونجام یعنی من میمردما .. یه سری گفتم خانوم توروخدا آرومتر … حتی نگامم نکردن از اتاق رفتن بیرون .. توی آرش مثل اسباب بازی هستی که همه دستت میزنن .. 

صدای پرستارا یا بهتر بگم دخترایی که دانشجو بودن از راهرو میومد که میخندیدن .. واسه خودشون حرف میزدن میخندیدن اصلا یکیشون نمیومد .. دستشوییم گرفته بود اما از یه طرفم دستم آنژیوکتو سرم وصل بود ، یه آن اعصابم خورد شد دست انداختم آنژیوکتو درووردم آرووم از جام پاشدم رفتم تو راهرو گفتم پرستار .. سرشونو برگردوندن نگام کردم منم خیلی خونسرد گفتم آنژیوکتم درومده بیا وصلش کن .. بعد آروم رفتم دسشویی 

من تا ساعت ۱۰ شب که دردام وحشتناک شده بود تحمل کردم .. یهو یه دکتر اومد تو دوباره معاینم کرد … گفتم دکتر وقتشه؟؟؟ گفت نهههه هنوز زوده … گفتم پس کی؟ با یه لبخند گفت الان ساعت ۱۰ شبه من چراغو خاموش میکنم تو آروم بگیر بخواب تا فردا ۱۰ صبح اگه نزاییدی میبریمت سزارین … اینو که گفت انگار یه سطل آب یخ ریختن روم گفتم دکتر من دارم میمیرم پدر مادرم اومده جلو چشام اونوقت تو میگی چشاتو ببند آروم بگیر بخواااااب !!!!! دکتر بگو شوهرم بیاد منو ازینجا ببره من نمیخوام اینجا بمونم من نمیتونم بگو شوهرم بیاد میخوام ببینمش بیاد منو ببره من غلط کردم .. گفت کجااا هنوز زود اومدی اینجا نمیتونی بری .. یاد اون حرفا میافتم حالم بد میشه

ساعت ۱۰ شد ۱۱ ، ۱۱ شد ۱۱ونیم که پرستار اومد معاینم کرد گفت وقتشه …. به حدی درد داشتم توصیف کردنی نبود .. یه آن یاد بروشوری افتادم که قبل از زایمان بهم داده بودن توش نوشته بود میتونی درخواست آمپول کنی که به کمرت بزنن درد زایمانو کم میکنه .. به پرستار گفتم گفت باشه … منو نشوندن یکی اومد به کمرم آمپول میزد بدنم ناخودآگاه میلرزید نمیدونم از ضعف بود از درد بود از سرما بود … به حدی درد داشتم هیچ آمپولیو حس نمیکردم بعد بهم گفتن زور بزن .. خیلی درد داشت … دیگه ناله هام بلند بود نمیتونستم آروم باشم یهو یه زنه اونور نشسته بود گفت چرا داد میزنی والا ماهم زاییدیم …

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792