2777
2789
عنوان

تولد نامزدم😭😭+ عکس

1190 بازدید | 52 پست

تولدش 24 بود ما باهم پیاده روی اربعین بودیم همه کاراشو کرده بودم ک تولدش وقتی برگشتم بگیرم و دیشب خاستم سوپرایزش کنم با خاهرم کیک و کادوها رو بردم کافه هرکار کردم گفت نمیام عصن لباسشم عوض نکرد بش گفتم بیا داخل بریم دنبال خاهرم کافه منتظرمونه نیومد همون دم در وایساد منم عصبی شدم همه وسایلا با خاهرم گذاشتم تو ماشین بش گفتم سوار بشه اون موقع ک کیکا گذاشتم تو ماشین رفته بود اون ور تر ندیده بود دم در خونشون وایسادم با خاهرم وسایلا رو بردم خونشون به خونوادشم گفتم بابام ماشین لازم داره برم ماشین بهش بدم انقد حالم بد بود رفتم تو خیابون دور زدم بم زنگ زد گف من دم خونتونم بیا وسایلا اورده بود خونمون ولی خب دیگه انگار برام مهم نبود

خیلی حالم بده از دیشب😭😭💔

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عکس چی؟

سلام🙋‍♀من فاطمه ام🎀دختر پائیز 🍁🍂دختر ترک زبان🧡علاقه مند به آشپزی👩‍🍳 تو تاپیک های من میتونید عکس غذاهایی🍳🍲 که پختم رو ببینید 👀من بعد از ۳ سال عضویت امضا گذاشتم و این امضا دلی بود 🧡 

کلی برنامه چیده بودم میخاستم بریم اتلیه ولی الکی زد خرابش کرد.مامانم بهش گفته بود من رو مناسبتا حساسم گفته بود روحیم خیلی حساسه ولی اون از هیچ کاری ک به ضرر من باشه کم نمیکنه

خودش فهمیده کارش زشت بوده چیزی نگو عادی باهاش حرف بزن زود خودتو نباش . عادی خوب حرف بزن دنبالتم ک اومد باهاش برو ولی سزسنگین باش بزار خودش با این سرسنگین بودنت شرمنده میشه

حتما الانم ناراحته

به نظرم خسته بوده یا از چیزی ناراحت بوده برا همین اینطور کرده متوجه نشده

مامانش گفت یکم سینه درد داره بش گفتم بریم دکتر نیومد هرچی با ارامش و خاهش گفتم نیومد گف حالم خوبه

گفتم شاید چیزی شده اتفاقی افتاده ک اونم تو رفتارش معمولا نشون میده ک مثل همیشه عادی بود

سرسنگین باش اینطوری دم به دقیقه باهاش بحث نکن 

کلا یکمییی سرد شو ب خودش بیاد

پیش میاد زیاد بزرگش نکن عزیزم قشنگم باعث بی احترامی و توهین نشه 

یه مدت اینطور باش . بعد بگو وقتی میگم لباست عوض کن بریم خوب بود به حرفم ارزش قائل شی و انجامش بدی چه خبر میداشتی چه خبر نداشتی..

سعی کن محترمانه توو فرصت خوب بگی

الان عصبی هستی یکم با خودت خلوت کن خوب ب این مسائل فکر کن یا برو کافه ای جایی یه چیزی بخور خودت اروم شی 


مامانش گفت یکم سینه درد داره بش گفتم بریم دکتر نیومد هرچی با ارامش و خاهش گفتم نیومد گف حالم خوبه گ ...

ببین عزیز جان شایدذهنش اروم نیست . وگرنه کی از سورپرایز و کادو بدش میاد! اونم از طرف عشقش 

جانم شما خانومی کن . راستی هیچوقت نزار دعواها و حتی بحثای کوچیک به گوش خانواده ها برسه مخصوصا قوم شوهر..

حالا هرچقدرم که ناراحت هستی ن بین خودتون حل کنید فقط.. مگگگگرررر اینکه خدااایی نکرده به مو برسه استغفرالله.


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کنکوریا

zahra2p | 38 ثانیه پیش
2791
2779
2792