نمیدونم چیکار کنم دست خودم نیس اصلا با این کارام هم خودمو دارم نابود میکنم هم شوهرمو
دلیل و یا بهتره بگم منشا شک تون چیه؟
آبجیا لطفا بیاین تاپیک من اگه اطلاع دارید نظر بدید ممنون
من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که از بچگی مامانم همیشه شکاک بوده و یطورایی فک میکنم منم بهم تلقین شده مثلا امروز شوهرم ساعت 3 تعطیل کرده از سرکار من خونه مامانم بودم بعد جواب گوشیمو نمی‌داد بعد ساعت 6 جواب داده که ماشین خراب شده اومدم درستش کنم و تا ساعت 9 نیومد دنبالم الان من کلا ذهن و فکرم سمت خيانت بود بعد بهم گف ساعت 5 تعطیل کردم از سرکار با اینکه دوستش گف ساعت 3 همه رفتن خونه هاشون بعد منم از بس بهش گوشزد کردم اصن جوابمم نمی‌داد گرف خوابید فک میکنم دروغ گفته
بهش اعتماد داری؟
منظورم اینه قبلا چیزی ازش دیدی یا بر حسب نظر مامانت میگی؟
نگران نباش و تا وقتی که چیزی ازش ندیدی زیاد کنترلش نکن
خب اشتباه نکن واینجا هم زیاد داستان خیانت رو نخوند
ذهنت رو صرف چیزای به درد بخور بکن نه این افکار مسموم... درموردش باهاش صحبت کن و سکوت نکن... وقتی باهاش آروم صحبت نمیکنی و سکوت میکنی وهی بهش فکر میکنی این نشخوار ذهنی میشه و روح روانتو داغون میکنه...
حالا یه موقع که آرومه باهاش صحبت کن بگو میخام در یه مورد باهم صحبت کنیم که خیلی ذهنمو درگیر میکنه و بگو حساسم اذیت میشم و.....صادق باش و..
سکوت نکن تو شرایط روحی خوب و آروم باهم صحبت کنید این سکوت‌های باعث میشه فاصله هابیشتر بشه
الان کنارم خوابیده ولی روشو اونور کرده اون موقع هم خواستم دستشو بگیرم دستمو انداخت اونور اصن دلم داغونه از همچی ناراحتم بخدا حالم خیلی بده خیلی دلم گررررررفته بعضی وقتا فک میکنم میخام خودکشی کنم دیگه از بس دلم سنگینی میکنه
خب سعی کن یاد بگیری محکم حرفاتو بزنی بدون گریه... گریه که مشکلی رو حل نمیکنه
آروم آروم باهاش صحبت کن... زندگی زیاد بالا و پایین داره باید باتجربه و هوشمندانه عمل کرد نباید همیشه از گریه استفاده کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
