من مادرم تنهاست سه ساله پدرم فوت کرده ۶۸ساله هم هست البته دبیر بازنشسته اش همش عذاب وجدانشو دارم همش میگم نمی تونم کاری براش بکنم الان اومدم شمال دلم میخواست باهام باشه ولی متاسفانه از شوهرم خوشش نمیادالبته بهش بگم میاد ولی اینقدر تو سفر ازش ایراد میگیره که میشه کوفتم البته شوهرم اصلا به روی خودش نمیاره و از حرفهای مادرم ناراحت میشه ولی عکس التماس نشان نمیده
افرین به همسرتون
کاش دختر ۱۸ ساله ای از یتیم خونه باید بره و‌مستقل بشه بیایه پیش خودش
تنهایی سخته عزیزم
فقط همینو میدونم
چون تجربش کردم
البته بستگی به شخصیت مادرتونم داره. اگه نمیخوان با بچه ها زندگی کنن نمیتونی مجبورش کنی
شرایطمون مثل همه🥺
مادر من الان ۴ ماهه تنهاست خیلی سخته حرف دلمو گفتی کاش منم میتونستم کاری کنم برا مادرم
وضعیتمون مثل همه هرجا میرم زهرمارم میشه همش به تنهایی مادرم فک میکنم
تا بستنی فروشی سر کوچه هم برم میگم ایکاش مامانم بود
مامانت خودش ناراحت نیس از تنهایی اش و کنار اومده
میگی سفر میرن و خودشون میتونن مدیریت کنن
چرا غذاب وجدان داری؟
مامانت اگ احساس تنهایی داشت ب شوهرت گیر نمیداد و کلا خیلی مظلومانه کنار شما میبود. معلومه خیلی احساس تنهایی نداره
حس من اینه
[QUOTE=252418342]تحت پوشش داره ولی مادرم حوصله اینکارهارونداره[/QUOTE
سعی کنید بره جای مشغول بشه
تو خونه موندن افسرده اش نکنه
خب دوتایی برید. یا سفر خانمونه
دیگه شوهرت هم اقاست تحمل میکنه یه سفر در سال میتونی بری
ولی کلا عذاب وجدان نداشته باش. رسم‌مضخرف زندگی همینه دیگه.مطمئن باش مادرت راضی نیست شما اینقد نگران باشی و لذت نبری از زندگی ات.
منم دخترم ازدواج کرده رفته تنها زندگی میکنم فکر مادرتونو نکنید اونم به فکر زندگی و دلخوشی شماست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
