2777
2789
عنوان

عمو فتنههه

453 بازدید | 13 پست

سلام خانوما


راستش دوتا از عمو هام همش علیه ما فتنه میکنن


پشت سرمون یه عالمه حرف دراوردن و بدترین تهمت ها رو به من زدن

طوری که دیگران فکر بد راجب من میکنن💔من که سپردم به خدا...


ولی خانوما شما اگه راهی میدونید که زبونشون بسته شه

یا کلا از این شهر برن جای دیگه

یا حداقل این دوتا زنعمو دیگه باهم خوب نباشن که بخوان علیه من کار کنن


آخه خونشون دقیقا جفت همه و همسایه هستن

کاش میشد دیگه همسایه نباشن...💔


چه میشه کرد که این اتحادشون بهم بخوره و پراکنده بشن


(تو خونمون دعا پیدا کردیم سرکتاب که باز کردیم گفتن کار زنعموهاته بعد من عقد کردم جدا شدم به خاطر همین موضاعات بخوام کامل بگم چه ها کشیدم از این ظالم ها همه زندگیمو باید تایپ کنم)




حس میکنم به کلمه تهمت الرژی پیدا کردم... تازه اروم شدم نزار باز عر بزنما😭😭😭

 الهی عزیزم🥹
من حتی شرم میکنم حرفاشونو بگم
ولی ابرومو بردن
طوری بود که
اجازه نداشتم حتی در رو روی کسی باز کنم

همش تعقیب میشدم اونم فکر کن فامیل تعقیبت.کنه💔
خدا جوابشونو بده عزیزم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

 الهی عزیزم🥹 من حتی شرم میکنم حرفاشونو بگم ولی ابرومو بردن طوری بود که اجازه نداشتم حتی در رو ...

عموی منم به خاطر اینکه از دخترا خوشش نمیاد واسه یه موضوعی که هییییج ربطی به من نداره اصن من نبودم تو دنیا اونموقع ها، یجوری به من نگاه میکنه یجوری در موردم حرف میزنه یجوری بام حرف میزنه مثلا عموی تنی و حقمم هست...

حالا من؟یه دختر ساده و چشم و گوش بسته یه دختر که هیچوقت حتی با دوستاش بیرون نرفته یه دختر که همه از خوبیش حرف میزنن...

عمم بابام خیلی باش دعوا کردن و گفتن با من اینحودی نکنه

ولی امشب یه چیز دیگه شد من ناراحت بودم

تهش پام خورد به لیوان نیمه پرش ریخت به من درخواست ندید حوصله ندارم میزنم جرواجرتون میکنما     

چه مشکلی باهاتون دارن؟

این دنیا از بدو تولدم بامن و خانواده ام خوب تا نکرد از بچگی وقتی نه سالم بود مادرم رو از دست دادم بدبختیهامون شروع شد دبگه رنگ ارامش رو ندیدبم تا الان که ۳۴ سالمه هرکی امضامو خوند واسه ارامش دلم یک شب منم مثل بقیه ادما راحت بخابم بگم خداروشکر مشکلاتمون تموم شد نفس راحت بکشم ۲۸ساله یادم رفته چطور 

کاری از دستت بر نمیاد که عزیزم

فقط دعا کن براشون که به راه راست هدایت بشن که دست از این کارا بردارن 

و اینو بدون قطعا قطعا خدا یه جایی جوابشونو خیلی خوب میده


برای نی نی دار شدنم یه صلوات مهمونم کنید  اون پرستاری که موقع آزمایش بارداری با تمسخر بهم گفتی جوابش منفیه و تو دلت بهم خندیدی زمین گرده هااااا اونشب دلمو شکوندی بدم شکوندی  ╰⊱♥⊱╮╰⊱♥⊱╮ ♛༺ ز‌‌‌نــــــــבگیـ ات یک قصہ ایـــست کـہ توسط یـک خـــــבاے خوب نوشتـہ شـבه! ༻️♛ ╰⊱♥⊱╮╰⊱♥⊱╮
💔آخه مگه ماها چه کارشون کردیم؟

نمیدونم

گناه من اینه که دختر شدم و اون از دختر خوشش نمیاد🤣

من خیلی عمه دارم...عمه تنی یکی فقط دارم، که بهش عمه نمیگم بهش بگم دشمن بهتره هرچی سختی و تهمت بهم زده شد واسه گندکاریای اون بود عجیبه که ازم طلبکاره و متنفره و ...


ولی یه عمه دارم که شاید ناتنیه از پدر جداس ولی هروز دارم خداروشکر میکنم واسه داشتنش بودنش واسم به نبودن همه اون عمه ها و عموها می ارزه....خودش جای عمه رو واسم پر کرده شوهرشم جا عمو، بقیه عمه و عموها هم انقد خودشونو بکشن تا بترکن😑🤣حتی این عمم باشون به خاطرم دعوا کرد

تهش پام خورد به لیوان نیمه پرش ریخت به من درخواست ندید حوصله ندارم میزنم جرواجرتون میکنما     
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792