شوهرمن خیلی وابسته خانوادشه تا من برم کلفتی خانوادشو بکنم اونقدر قربون صدقم میره که حد نداره ولی اگه نرم با هام سرد میشه دیگه حالم ازش بهم میخوره انگار منو فقط برای خدماتش گرفته خواهرش خونه تکونی میکنه خودش بهم نمیگه بیا کمک ولی شوهرم اصرار داره من برم بهش گفتم تا خودش بهم نگه من نمیرم اینم الان یه جوره قهر و سرسنگینه باهام ازش متنفرم به خاطر این اخلاقاش
حق داری
خط قرمز هات و مشخص کن هیچوقت دیر نیست
وای اگه خودش بگه هم می ری ؟
اونام تورو کمک می کنن ؟
بگو فردا پس فردا دیسک کمر و کمردرد و زانو درد بگیرم اونا میان کارای منو انجام بدن؟واسم خونه تکونی کنن
ایش من که جلوشوهرم خواهراشومیشورم هیچیم نمیگه چه رویی دادی بهشون
مقاومت کن تا نگفتن نرو محکم وایسی چندسری دیگه نمیگه همسرت
منم حالم بهم میخوره ازشوهرم بریدم بخدااه
نرو خودتو کوچیک نکن ارزش تو نیار پایین چون خودش نگفته بیا کمک دو روز دیگه بی منت میکنه شوهرتم مثل شوهر من بچه ننست قهر کنه نرو طرفش خودش اشتی میکنه انقدر رفتیم اشتی کردیم ناز میکنن برعکسه ما باید ناز بکشیم
منطقی حرف بزن بگو میشه وظیفه،بگو نه برای خانواده خودم نه برای خانواده خودت کاری نمیکنم که وظیفه بدونن،یکم مهربون باش باهاش مثلا بگو فقط برای توعه که کاری بی منت انجام میدم و اگه فکر کنی وظیفمه بازم ناراحت نمیشم چون دوطرفه اس،ولی دلیل نمیشه برا خواهرت یا خواهرم انجام بدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
