وقتی با من ازدواج کرد یک سال از اون میشد ک جدا شده بودن ما غریبه بودیم باهم ازدواج سنتی بعد ۷سال زندگی متوجه شدم ک یک ساله با اون زنیکه رابطه تلفنی داره تا بلخره جنگ دعوا با اون زن برخورد کردم تا گورشو گم کنه از زندگیم تازه مادر خواهر های اون زن هم از این رابطه خبر داشتن تو اون یک سال ۳بار دکتر قلب رفتم خدا ازش نگذره
عصبی میشم اگه خوب بودن نباید راضی به خراب شدن زندگی من میشدن چرا گذاشتن دخترشون یک سال با شوهرم رابطه تلفنی داشته باشه هنوزم استرس این ک بهم زنگ نزن دارم چرا باید دل شوره داشته باشم