شش ساله ازدواج کردیم...چهار سال ک پیشم نبود...ماموریت فقط سالی دو سه بار سر جمع یه ماه میدیدمش...بعدشم کماموریت تموم شد...فکر درس خواندن زده به سرش...از صبح تا شب سر کار...مرخصیا و تعطیلاتشمدانشگاه...امروز گفتم بیا جدا زندگی کنیم....بهتره...لااقل تکلیف خودمو پیدا میکنم