2777
2789

تا کی باید کو کو کنم  

لحظه های خوبی بودن ولی دیگه نیستن مرده ان و جنازه اشون سرده و حتی نمی تونی با داغی اشکات زنده اشون کنی. امروز یا فردا چه فرقی داره؟بالاخره فراموش میشن.با آدم جدید آدم قبلی رو فراموش می کنی پس زنده شدن این جنازه دیگه فایده ای نداره. همونطور که برگشتن من و دوستی با من. دیگه با اکانتم نمیام پس اگه تگم کردین یا سوالی داشتین یا دوست می خواستین بقیه هستن و جای خالی همه چیز رو پر می کنن. و فقط وقتی که خوابی میتونم بهت راستشو بگم هر چقدر که قرار باشه به خاطرش ضربه بخوری مهم نیست من هیولا نیستم فقط قراره به خاطر محافظت ازت آدم بده داستان باشم برام مهم نیست که فردا قراره گریه کنی اگه کارم رو درست انجام دادم پس گریه کن ای کاش می فهمیدی من پارچه نیستم که منو طبق الگو و استاندارد خودت در بیاری این هیچ ربطی به اینکه دوستت دارم نداره این زنجیر هیچ وقت معنی عشق نمیده توجیه بردگی مدرنه همین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میزاری یا بریم

و اما نیمه شبی من خواهم رفت ... از دنیای که مال من نیست ... از زمینی که مرا بیهوده به آن بسته اند...                                                                                         [احمد_شاملو]                                                                                          ‌‌                                            ‌‌                                                                        

یه لیوان اب قندم برای من بیارین من از اشپزخونه دورم

یک روز که حالت خوب نیست توی متروپایدختری که قیافه اش را دوست نداری لگد می کنی و منتظر می مانی که یک اخم کوچک بکند تا تمام توانت را به کار بگیریبرای لت و پار کردنش یک روز که حالت خوب نیست سر کلاسی که استادش حضور غیاب می کند نمی روی و بعد سر کلاسی که حضور غیاب نمی کنند حاضرمی شوی و میز دوم می نشینی و تمام مدت زل می زنی به چشم های استاد! یک روز که حالت خوب نیست می روی توی کافه برای خودت یکی از این شکلات گلاسه های سایز خانواده سفارش می دهی و تاآخرش را می خوری آنقدر که تاچندساعت بعد حالت تهوع داشته باشی! یک روز که حالت خوب نیست کنار پله های ایستگاه مترو می ایستی و دستت را می گذاری روی نرده و در حالیکه جمعیت پشت سرت همه منتظر مانده اند همینجور بی حرکت می مانی و بعد از سی ثانیه یادت می افتد که این پله ها برقی نیستند که خودشان بالا بروند یک روز که حالت خوب نیست دکمه قفل باز کن گوشی ات را می شکانی و می گذاری تا شب قفل بماند و از اینکه چراغ اس ام اس اش هی فرت فرت روشن می شود اصلا ذوق نمی کنی!یک روز که حالت خوب نیست اعتقاد شدیدی به قانون " بی خیال دنیا "پیدا می کنی تازه می فهمی روزهایی که حالت خوش نیست فقط خودت را عشق است و بس.  یه دختر تنها ولی خودساخته.   عطر تمشک،  رنگ. بنفش.   یه فنجون آرامشِ موج دریا⛓️💙🤍♬♪♪ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

گوشیی

ali14001 | 3 دقیقه پیش

دختر و زن

ya_ali_madad | 4 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز