زدم شبکه پویا دیدم بیچاره بچها چه کارتونای داغونی میبینن دهه هفتادی هستم یادمه کارتونا انقدرقشنگ بودو آموزنده بزرگتراهم زوم بودن روش و میدیدن و الانم پخش بشه بااشتیاق میبینیم.دلم تنگ شد واس اونموقع هی روزگار.😔😔یه کارتون بود فردی مورچه سیاه عاشقش بودم..یه کارتونم بود بچها اسمشو اگ یادتونه بگین ایرانی هم بود یه پسری نقاشی میکشید و تو نقاشیاش میرفت و اونحا یه شهرساخته بود کلی رفیقم داشت هرخرابکاری توشهرمیشد میومدبیرون پاک میکرد اون خرابکاریو دوباره نقاشی میکرد..نقاش کوچولو و رد پای آبی نبود.یچیز دیگ بود اسمش ک هیچکس اسمشو یادش نمیاد ولی مزمون یادشه!
درحالی که برای آگاهی همه جانبه و روشن بینی ام تلاش میکنم قسمت هایی از وجودم هم از مسائلی پیش پا افتاده آزرده میشه. هیچ انسانی کامل نیست. کسی که همهی تاپیک هاش گل و بلبله بنظر من حتما دچارخودسانسوریه.
پسر من کارتونای ماهواره میبینه عالین.همین الانم داره نگاه میکنه
👇❤دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست😍...........
به پسرم میگم مامان این برنامه روزمان مابچه هاخیلی دوست داشتن بااینکه فقط جمعه هاپخش میشد،
عزیزززم☺️ همش خاطرس، من یادمه از مدرسه میومدم لباسامو سریع درمیاوردم تلویزیون روشن میکردم آهنگ خداوند لک لک ها را دوست دارد پخش میشد...... اون روز که شنیدمش گریم گرفت،برگشتم به اون دوران
میشه واسه سلامتی پسرم یه صلوات مهمونم کنین؟خدا خیرتون بده♥️ تو وصل بودی به بهشت....و من وصل شدم به تو.... بهشت کشیده شد...به زیر پاهایم❤❤❤