با شوهرم قهرم اومدم خونه پدرم چندتا پیام داده و بود و اینا منم براش نوشتم فردا میخوام برم چشم پزشکی که ببینم چی تو خودت میبینی که من نمیبینم
قبلش نوشته بود وقتی اومدی یکی رو تو خونم دیدی اونموقع میفهمی چه گوهی خوردی من اون بالایی ها نوشتم و آخرشم نوشتم فکر کردی برا مهمه کی کنارت باشه ؟ خلایق هرچه لایق الان اعصابم خورده اصلا نباید جواب میدادم اونجوری بیشتر میسوخت