نکنه باردارم 😭😭😭😭من نمیخام

دلشکسته۷۲

عضویت: 1397/05/19

تعداد پست: 8524

چرا من باردار نمیشم خدا😔

1401/06/13

|

10:12

3 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6414

برو ازمایش

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/06/13

|

10:12

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شیوانی

عضویت: 1398/04/11

تعداد پست: 1863

پاشو برو آزمایشگاه آزمایش خون بده ۲ ساعته جواب میدن

1401/06/13

|

10:12

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

رستاجاودانی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/30

تعداد پست: 423

برو ازمایش

من  نامزدم فعلا نمیخام خانوادم بفهمن آزمایش چی باید بدم هیچی نمیدونم چقد بعد جوابش میا باید ناشناس باشم تروخدا راهنمایی کن

1401/06/13

|

10:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ریاضی_سابق

عضویت: 1401/03/09

تعداد پست: 24124

وای این ماه منم به خیر بگذره.منم استرس بارداری دادم.زبونم لال

ایشالا که نیستی استارتر.

1401/06/13

|

10:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

elamor

عضویت: 1400/05/07

تعداد پست: 419

چرا من باردار نمیشم خدا😔

چن سالته؟چن ماه اقدامی؟

1401/06/13

|

10:14

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

137136

عضویت: 1397/03/10

تعداد پست: 1934

منم مثل توام واصلا شرایط بچه دار شدن ندارم استرس شدید دارم

کاملا غریبه به هیچ کجا تعلق ندارم

1401/06/13

|

10:14

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

رستاجاودانی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/30

تعداد پست: 423

پاشو برو آزمایشگاه آزمایش خون بده ۲ ساعته جواب میدن

ببین من نامزدم نمیخام خانوادم بدونن میشه بگی چیکار کنم چجوریه آزمایش ناشتاس؟

1401/06/13

|

10:15

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

pansa

عضویت: 1401/05/15

تعداد پست: 567

ببین من نامزدم نمیخام خانوادم بدونن میشه بگی چیکار کنم چجوریه آزمایش ناشتاس؟

هر موقع بری ازت میگیرن عصر برو

1401/06/13

|

10:15

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

elamor

عضویت: 1400/05/07

تعداد پست: 419

من  نامزدم فعلا نمیخام خانوادم بفهمن آزمایش چی باید بدم هیچی نمیدونم چقد بعد جوابش میا باید ناش ...

اره خیلی دلایل داره پریود نشدن...استرس..کیست خدایی نکرده..بعضی وقتا تغییر فصل تاثییرداره من پریودیم منظمه ولی مثلا اول بهار ۱۰ روز دیر تر شد

1401/06/13

|

10:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شیوانی

عضویت: 1398/04/11

تعداد پست: 1863

ببین من نامزدم نمیخام خانوادم بدونن میشه بگی چیکار کنم چجوریه آزمایش ناشتاس؟

نه همینطوری برو یه آزمایشگاه نزدیک بگو میخوای آزمایش بدی خون میگیرن تا ظهر هم جواب برات اس ام اس میکنن، به هر حال زودتر بفهمی بهتره شاید هم مال استرسه که عقب افتاده

1401/06/13

|

10:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

یکعددبیچاره

عضویت: 1401/03/13

تعداد پست: 1019

باردار نیستی ، نیستی ، نیستی

1401/06/13

|

10:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

رستاجاودانی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/30

تعداد پست: 423

هر موقع بری ازت میگیرن عصر برو

بعد بگم چی به پرستاره بگم ؟یا پذیرش بگم آزمایش چی

1401/06/13

|

10:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6414

من  نامزدم فعلا نمیخام خانوادم بفهمن آزمایش چی باید بدم هیچی نمیدونم چقد بعد جوابش میا باید ناش ...

برو ازمایشگاه بگو ازمایش بارداری میخام ازت میگیرن جوابشم زود میاد فککنم چند ساعت بعدش بیاد یا با همسرت برو 

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/06/13

|

10:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب