تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️
اما گذشته اون روزا،گذشته اون شبا...حالا دنیا اینجوریه،اینجوری که تو هم باید تموم بشی برام.از فردا طرفای ظهر پرنده میشم،تموم میشم...اگر قراره دوستت نداشته باشم چه کاریه که بمونم تو این دنیا.من پرنده میشم،تو شاه ماهی...من تموم میشم،تو شروع.خوشبحال دنیا که تورو داره طفلک من،که ندارمت...اما طوری نیست،فقط۳۷ ثانیه طول میکشه تا تموم بشه نداشتنت
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نه خدا مگه تضمین کرده جهاز میدم. یاد بچگیام افتادم میرفتم یه گوشه مینشستم دو ساعت مدام دعا میکردم خدا واسم پفک بده.
فقط تو نی نی سایته که دیده میشه یه کاربر ۱۳ ساله که تو امتحان عربی فرداش مونده ، میاد تو تاپیکای خانمهای سی چهل ساله در نقش مشاوره خانواده ظاهر میشه !!!
بزار یه حکایتی بگم برات یه یارو بود رفت تو مسجد نشست که خدا اگه روزی رسونه باید روزی منو بده خلاصه شب تا صبح گرسنه بود دم دمای ظهر یه یارو امد مسجد سفره غذاشو باز کرد و مشغول خوردن شد مرد اولیه که داشت ضعف میکرد دید یارو نصف غذا رو خورده دست نجنبونه نصف دیگش هم میپره یه سرفه کرد طرف متوجه شد یه مرد دیگه هم تو مسجده گفت داداش بیا سر سفره بعدغذا که داستانو واسه مرده تعریف کرد اون مرد گفت داداش تو اگه سرفه نمیکردی از کجا من میفهمیدم تو اینجایی خلاصه درسته که میگن خدا روزی رسونه ولی تو یه سرفه ای هم باید بکنی