دیگه خسته شدم از دستش12 سالشه شده عین بابام عقده ای و بی لیاقت خسته نمیدونم این همه عقده رو از کجا اوارده همش رو سر من و ابجیام خالی میکنه مخصوصا من منم از اونجایی که خیلی دلم پاک زود فراموش میکنم ولی قصدم اینکه میخوام بفهمه با خودش روبه رو شه بفهمه منم بتونه این اخلاقش یخوره شده کنار بزار حد اقل کنارم نمیزاره رو من الکی خالی نکه
یه جایی تو زندگیم فهمیدم که خدا مهربونه ولی برای من نه بخشنده اس ولی برای من نه شفادهنده اس ولی برای من نه دست گیرنده است ولی برای من نه اگه موقع خوندن این متن حسکردی که من اشتباه میکنم تو یه انسان خوش بختی قدر زندگیتو بدون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا من تو اینستا دیدم دو تا خواهر برادرن 9 سالم تفاوت سنی دارن دختر 29 پسر 20 سالشه باهم ویدییو میسازن پول در میارن پسر عین داداشم مقابل دختره واینستاده پشتشه