خسته ام خوابم میاد ولی نمیدونم چرا منه ور پریده نمیرم بخوابم😐
از صبح خونه مادرشوهرم غذا پختم اماده خوردن...جمع کردم...رفتن تو اتاق خوابیدن...ظرفها رو شستم...همسرم و پدرش از سرکار اومدن گشنه شون بود..هی همسرم گفت شام بیار...برداشتم سفره شام پهن کردم همه کوفت کردن...اخرهم خودم جمع کردم...دیگه ظرفاش نشستم..پدرشوهرم قبل خواب گفت دوتا تیکه ظرف رو بشورین نمونه😒😐واقعا مادرشوهرم تنبل به تمام معناست😐خیلی خیلی زن خوبیه ولی تنبله هیچکی هم هیچی نمیگه