من چن شب قبل ازدواج ب همسرم گفتم بریم اما نرف .گفتم بریم دکتر نرف .چون قبلا رفته بودم دکتر میدونستم ارتجاعیع امااون نرف..شب عروسی هیچ خون و لکی نیومد شب بعد خودم ب زور بردمش پیش دکتر ..دکتر پیش خودش منو معاینه کرد و گف ارتجاعیه و با زایمان از بین میره ...اما بعد دوسال حالا یادش اومده و بهم میگه خیابونی بودی ...برید خواهش میکنم برید .تو شهرما رسم نیس منم نمیدونسم کجا برم چیکار کنم این شد حال و روزم...هرچن جلوش کوتاه نمیام و جوابشو میدم ولی خودمم از خودم زده شدم میگم کاش بیشتر میفهمیدم و خودم میرفتم گواهی میگرفتم ولی راهنمایی نداشم .چون قبل ازدواجمم نامزدی زوری داشتم ک دوماهم طول نکشید و هردو تو شهرای دور ازهم بودیم و اصلا همو نمیدیدیم ک بعدش خبرخیانتش بم رسید و جدا شدیم ... باید میرفتم . اخ اخ ک درد میکشم از تهمتا .
منم اینقدر از این چیزا دیدم و شنیدم حتی شوهرمم قبول نکرد خودم با مادرم رفتیم گرفتیم اونم روز قبل عقد بهش نشون دادیم باور کن جرات ندارن بهم حرف بزنن تو این دوره زمونه ادم مجبوره حسابشو با گرفتن این نامه از بقیه ی به اصطلاح روشن فکر جدا کنه