این ناراحتی واسترس از همه چی بدتره.
خواهر من فکر کنم سه بار سقط کرد هرچه هم دکتر میرفت جواب نمیگرفت.همش میگفت کاش لااقل باردار نمیشدم.حامله میشم امید میبندم وتموم میشه.خیلی اذیت میشد.تا جایی که گفت بی خیال شد شد نشدم نشد.
هوایی میخواست بره کربلا چند روز قبلش فهمید حامله هست از ترس اینکه نذارن بره به هیچ کس نگفت.
گفت فوقش اینم میوفته.
رفت وبرگشت زایمانم کرد الان دو تا پسر داره.
تا وقتی استرس داری نتیجه گیری سخته