بچه ها من دیروز زنونه با خواهرام قرار داشتیم بریم پارک.چند روز قبلش به شوهرم گفته بودم گفت نه بابا ول کن میخوای بری چیکار؟وازین حرفا ...منم دعوا کردم وبالاخره قبول کرد (اینم بگم من زیاد شرایطشو ندارم خانوادمو ببینم بعد از چند ماه خواستم ببینمشون.وکلا اخلاق شوهرم اینه که بخوایم بریم مهمونی یا پیش خانواده من منو دق میده تابریم ولی هرهفته باید خونه مامانش بریم وبیرون ومنم چیزی نمیگم )خلاصه بماند تواین چند روزی که خبر داشت میخوایم بریم بیرون قیافه میگرفت واذیت میکرد و...حالام که رفتیم فکر مسیر ۴۰دقیقه رو ۱ساعت ونیم طول داد کارای خودشم هی میرفت انجام میداد فکر کن ۱۰ونیم راه افتادیم ۱۲ رسیدیم.ازونورم ساعت ۴میخواست بیاد دنبالمون.بگذریم که چقدر عذابم داد.حالا امروز بعد از ظهر میگه بریم خونه مامانم .منم نرفتم .میدونم حسابی کفری شده ولی بچه هارم باخودش برده بنظرتون کار خوبی کردم نرفتم یا بدتر میشه؟