۲۰سالشه.هرشب ب مادرشوهرم میگفت شام بیاخونمون.از مادرشوهروخواهرشوهرم بدمیگه بعدتندتندسرمیزنه.یبار بهش اخم کنی به همه میگه یباررفته جلوشوهرموگرفته بود منکه زنتوکاری نکردم اخه چراناراحته بامعصومیت.من ب اینامیگم خودچوس کنی.
تاشوهرم میاد یادش میافته بیاد درخونمون چیزی بیاره یاببره
آره خواهر شوهرش پول میده. نیازی هم نداره. کلا ذهنیتش حقیره مامانشم همینطور ذهنیتی داره و بد نمیدونه. با خواهر شوهرشم دوستم. یه بار خونشون بودم. خواهرشوهره بهش گفت دست و پا چلفتی نباش مهتاب، زودباش جارو کن مهمون دارم شب.اونم هیچی نگفت انگار عادت داشت. انگار خوشش میاد تحقیر شه توسط یه پولدار. باورت میشه؟ 😑
نه بابا. اینو تحقیرش میکنه همیشه. اونم از دیوار صدا در بیاد ازش در نمیاد. کلا انگار سرنوشت خودشو کنیزی کردن میدونه. شوهرشم خوشش میاد برای خواهرش کارگری کنه زنش. ولی جلوی مهمون و فامیل کار نمیکنه ولی تو خلوت همش دعواش میکنه.
ولی تاپیکات رو خوندم خاله ت و دخترهاش در حق عروسهاشون خیلی سمی هستن به نظرم.
از اون بدجنس هان.
بخاطر خودشیرینی تقریبا دوتا عروسا از هم سبقت میگیرن تو خدمااات
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
