بعد من خوابم سنگییییین، باز بچه اومد یکم آدم شدم😂
بابام میخاست به حریم خصوصیم احترام بذاره یا مامانمو میفرستاد نماز صبح بیدارم کنه یا به در اتاقم میزد
بعد بابام ازینا که پشه رد بشه یه طوری میپره از خواب انگا زدن رو در قابلمه بغل گوشش😒
نمیتونست هضم کنه خوابالو بودن منو😂😂
هی میزد به در هی میزد میزد، من داشتم خواب نجاری میدیدم😂😂😂 با یه ذوق و حوصله ای هم داشتم کار کردن نجار های مهربونو نگاه میکردم، تو نگو این صدای در زدن بابامه😂😂😂😂😂