من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم ، خود نتوانستیم مهربان باشیم . من در کوچه های زندگی به دنبال آرتانی وحشی و سادیسمی بودم که مرا با تیر عشقش زخمی کند ، که ناگهان ممدی از ته کوچه با پراید آمد ... ( امضام فانه من در کوچه های زندگیم به دنبال هیچ خری نیستم البته به دنبال یک آهو هستم آن آهو در پشت کوچه ای که ممد از تهش آمد در باغی سرسبز علف می خورد و از وجود من آگاه نیست ، آیا من قادر به شکار این آهو هستم ؟ خیر )
منظورم این نیست اتفاقی بیفته که مجبورباشیم شاید بیشتر دوسداشتنه
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه