چند روز پیش بابت یه قضیه ای خیلی ناراحتم کرد واقعا دلم شکست دوروز بعد تصادف خیلی بدی کرد و خیلی آسیب دید
برگشته بهم میگه و نمیتونی حرف خوب بزنی انقد گفتی ماشین رو بفروش اینطوری شد
امروزم انقد بهم حرف زده جلو جمع
بقیه هم میگن مریضه تصادف کرده
ولی من از حرفاش نمیتونم بخوابم
دوست دارم ولش کنم برم یه شهر دیگه
طلاق گرفته و الان با یکی در ارتباطه
بازم من و اون باهم زندگیم میکنیم میگم تنهاش نزارم ولی واقعا زندگی باهاش اذیتم میکنه