سلام فردا دومین سالگرد عقدمه امسال تازه خونه ی خودم اومدم شوهرم یروزه رف تهران کار داشت برگشت خیلی دوست داشتم فردا دوتایی بریم کافه ی یکی از رستورانایه شهر ولی همه ی پولشو خرج موتورش کرد چون خراب بود وقتی ک برگشت انتظار داشتم بهم بگه فردا میریم جایی یا نه ولی برگشته بود از من پول میخاست واسه تاکسی خیلی دلم شکست واقعن ینی موتور از من واجب تر بود؟هر روز زندگی کسل کننده داریم یروز دلم میخاست متفاوت باشه اونم که خراب کرد
یه کتلت درست میکردی با یه زیر انداز میرفتین یه جای با صفا هم خوش میگذروندی هم شوهرتو درک میکردی
شما واجبتر از موتورش نیستی ولی اونم باید تعمیر میکرد لابد
بعد هم عزیزم قرار نیست مدام یکی بیاد سورپرایزمون کنه تا زندگیمون جذاب باشه، خودتو مشغول کن و دلخوشی های کوچیک بوحود بیارید برا هم همه دلخوشی ها که کیک و تولد و کافه و رستوران نیست گل من
درکت میکنم اما روزای سخت برای همه هست عزیزم فدای سرت
از این ادما نیس ک بخاد بره تو یه پارکی چیزی بشینه.
تا الان خیلی درکش کردم ولی خب منم باید یکم انتظارم بالا باشه تا الان بهش اسون گرفتم فک میکنه من دل ندارم یا جیزی حالیم نمیشه ولی خب خودمم خسته شدم از اینهمه سادگی موتورش یماهه تعمیر گاهه دقیقن باید امروز کل پولشو میریخت ک دس خالی هم بمونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
