بچه ها من یه دوستی دارم چندین ساله باهم بودیم حالا بجز نسبت فامیلی باهم صمیمی هم بودیم دوسال پیش خونه ساختیم بعدمن زنگ زدم بهش گفتم شوهرت سفیدکاره بیاد خونمون رو سفید کنه یه خورده من من کرد گفت خبرت میکنم بعد زنگ زد گفت وقت نداره قراره واسه دایت یعنی دایی من سفید بکنه منم گفتم باشه.یه چند روز بعد دایم منصرف شد وبهش گفت سفید نمیکنم مامانم به شوهرش گفته بود حالا بجای اونا واسه ما سفید بکنه اونم گفته وقت ندارم اینو بخونین تا بقیشو میگم
خب بگو زودتر
لایک کن گفتی
خیلی از دستش ناراحت بودم وفکر نمیکردم دیگه نه بگه دیگه خونه رو سفید کردیم ورفتیم خونه جدید اونم اصلا نیومد چند وقت بعدش عید بود براش پیام تبریک عید فرستادم جوابمو نداد بعد از اون باخودم گفتم عیب نداره بابا تولد پسرم بود بازم وپیام فرستادم گفتم دوس داشتی برا خودت بیا باز جوابمو نداد حالا مادرش چن روز پیش اومد خونمون گفت بخدا خیلی دلتنگته برو خونش ادامه داره
منم گفتم نمیتونم حالا اتفاقی تو سوپرمارکت دیدمش پیش خودم گفتم دنیا ارزش نداره بعد باهاش سلام احوال پرسی کردم اونم خیییلی سرد مث اینکه اصلا منو نشناسه جواب داد و زودی رفت
حالا امروز مادرش امده میگه راستی چن وقت پیش دخترم تو مغازه دیدتت و باهات احوال پرسی کرده چرا جوابشو ندادی اینقدر ناراحت شده
منم دیگه نگفتم چی شده گفتم اصلا من ندیدمش
با چنین ادمای دروغ گویی چطور باید برخورد کرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
