خانما پری روز مادر شوهرم بهم تیکه انداخت منم خیلی ناراحت شدم ولی حقم نبود چون کاری نکرده بودم گفتم بهشچرا اینجور میگید بعد اونم ناراحت شدهشوهرم خونه اونا بود اومده کلی دعوا کرده منو چرا اونجور گفتی منم گفتم آخه دیدی دا چه جور گفت تو ازم دفاع نکنی منم جوابشو میدم بعد برگشت گفت خوب کاری میکنه باید به تو اینارو گفت منم گفتم اشتباه کرده بعد بازم اعصبانی شد از خونه زده بیرون یکم هم ویزلی بد گفتم فحش توهین اینا بعد الان گوشیشو باز نمیکنه جواب پیام هامو هم نمیده منم خونه تنها موندم شب خیلی ترسو هم هستم خودش هم میدونه تا صلح نخوابیدم از ترسم بعد امروزم نیاد چی خیلی نگرانم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آخه شب دزد اینا بیاد چی آپارتمان روبه رویی پنجرسو رو به خونه ما مجرد ها زندگی میکنه بعد اونا بدون لباس تو خونه میگردم جلو پنجره میان زود زود شوهرم حتی شکایت هم کرده بعد اونا دیدن شوهرم نصف شبی از خونه رفت بیرون هی جلو پنجره ایستادن برا همین میترسم
تلقین نکن به خودت تا نترسی مثلا چه اتفاقی قرار بیوفته تازه خونت اپارتمان راحت تره که فکر کن شوهرت شیفتی کار میکنه یا مجبور چند روز برای کاری بره سفر نمیشه تا اخر عمر ادم متکی به این و اون باشه که