امروز بدجوری دلم گرفته و حالم خرابه🖤

ممنون عزیزم

ی سال و نیم شده شوهرم سراغی ازم نگرفته پدرم رفت خونشون سند ازدواج بیاره به بابام گفته من ی مرد بدبختم دخترت توی عالم رویاس آخه بعد اینهمه مدت باید این حرفو میزد صب تا شب نگا میکنم توی تل آنلاینه یواشکی با شماره ی قدیمی تل نصب کردم میبینم همش آنلاینه توقع هم داشتم بعد از ی سال خورده ای ی نفر پیدا کرده باشه مامانش میگه میخوام براش زن بگیرم دلم داره میپوکه دیگ چرا نمیتونیم مث اون باشم چرا نمیتونم فراموشش کنم از بس ک دوسش داشتم همش با خانوادم لحث میکردم ک طلاق نمیگرم اما دیگ نمیکشم گوش از حرفای بقیه پره از خداش بود ک قهر بیام خونه پدرم هیچوقت یادم نمیره وقت با گریه و بغض نگاش کردم بهم گف خون هم گریه کنی دلم بحالت نمیسوزه من فقط بهش گفتم چرا باهام خوب رفتار نمیکنی بزرگش کرد بخدا من گاهی وقتا بدون غذا میخوابیدم چون میدونستم دستش خالیه اما اون بد باهام کرد خیلییمسئله ی کوچیک بزرگش کرد الان میگ دوسش ندارم بخدا من زشت نیستم دیگ چاره ای برام نمونده بابام میگ فقط طلاق میگ دوست نداره دخترم دیگ منتظر چی هستی؟طلاق بگیر چون اونا دادخواست نمیدن