امروز با مادرم درباره ی عشقم گفتم که دوسش دارم اجازه بده باهاش ازدواج کنم 😢
بهم گفت اون لیاقت خانواده مارو نداره بهتر فراموششدکنی اگه دختر پدرتی نوه فلان شخص هستی پس بهتر درباره ی عشق مزخرفت هیچی
نگی البته اگه بخوای زنده بمونی😢😢
حرف آخرش مثل یه داغ رو دلم بود
خانواده های اصیل و پولدار باید اینجوری باشه
بخاطر لکه دارنشدن اسمشون دونفر ازهم جدا کنن
(االبته خانواده من اینجوری هستن چون بزرگ زاده
هستن کاری با بقیه خانواده ها ندارم)
منم شمارشو پیدا کردم ازش عذرخواهی کردم
گفتم برای همیشه از زندگی من برو خیللللیییی داغون شد قسم خورد که یه روز برمیگرده
ولی من امید ندارم خیلی گریه کرد
منم کمی از اون ندارم حالم بده
یعنی خانوادم تحصیل کرده هستن ولی...
منم به مامانم گفتم یه داغ بزرگی رو دلتون میذارم
حالا شما رو دل من داغ گذاشتیم مامانم
فقط خندید 😔😔😔
اینجا قسم میخورم بخاطر این کاری که با من کردن
تاوان بدن داغ دیدین خودمو رو دلشون میذارم 😭