دوستان این موضوع خیلی واسم مهمه خیلی لطفا کمکم کنین با نظر دادناتون

من 16 سالمه  پارسال ی پسری  از هم محلی مامانم منو توی کلاس می بینه ازم خوشش میاد ولی بهم نگفت تااینکه همش هرچندوقت یکبار پیام میداد بهم منم دیر ب دیر جواب میدادم بعد ی روزی کرونا ک گرفتم اومد حالمو بپرسه حرف اومد وسط ک از یکی خوشش میاد منم کنجکاو بهش گفتم ک بگو کیه اینا من واست اکی میکنم  صحبت کردیم تا اخرش گف تو منم شوک شدم و  اینا باهم یه دوماهی صحبت میکردیم تا اینکه گفتم اگ واقعا منو میخای ب خانوادت بگو بیان خاستگاری ک مث اینکه اونا در جریان بودن و تا ی ربع بعدش زنگ زدن ب مامانم و صحبت کردن و مامانم رد کرد ولی مادرش نزدیک ده بار شایدم بیشتر زنگ زد ولی مامانم قبول نکرد تااینکه مادرش مامانمو راضی کرد ک ی روز بریم بیرون هم من پسره رو خوب ببینم هم اشنا بشیم با مادرامون ی روز قرار گذاشتیم رفتیم ولی خب وقتی برگشتیم مامانم گفت خوب نیس لاغره و قیافه نداره  ولی من دلم سوخت گفتم ن گنااه داره  بعد از چندوقت فهمیدم واقعا همینطوره  جداشدیم و بعد دیدم استوری میزاره گریه میکنه کلوزفرند ک فقد من ببینم یا زنگ میزد التماس میکرد منم احساساتی نمیدونسم چیگارمیکنم خودمم گریه میکردم تااینکه گذشت کات کردیم بعد از چندوق بازم شروع کرد ب مامانم پیام بده شد یکسال واینا البته اولاش اخلاقش یکم بد بود و ک وقتی بهم زدیم درست شد  بعدش مامانمو راضی کرد ک اره من اخلاقامو تغییر دادم خودمم تغییر کردم ی فرصت بدین قسم دادو فلان  مامانم بمن گفت منم دلم سوخت گفتم باشه اخه من حس میکنم بعدا پشیمون بشم چون قیافش یخورده خوب نی و خیلی لاغره ولی گفته میره  بدنسازی ولی من میترسم پشیمون شم  بعد دوباره بهش فرصت دادم و صحبت کردیم  نتیجه گرفنم ک بگم نه من نتونسم جواب اره بدم وقتی گفتم نه دیدم باز داره خدشو ب اب و اتیش میزنه و معده درد گرفته و اینا ک مجبور شدم بگم چالش بود و جوابم اره هس امروزم بحثم شد اخه من دوسش ندارم و برا همینم نمیتونم براش وقت بزارم و اونم ناراحت شد دگ پیام نداد خسته شد. شما میگین چیکارگنم از ی طرف ی پسر شاید قیافش خوب نباشه ولی میدونم ک عاشقمه تا با ی پسری ک قیافش خوبه ولی شاید قدرمو ندکنه کمکم کنید