شبا با گریه میخوابم صبحا با صدای دعوا بیدار میشم، پدرم اعتیاد داره و به معنای واقعی کلمه روانیه، دزده، دروغگوعه.. از وقتی یادمه تا الان که 14 سالمه یه روز خوش ندیدم، روز به روز داره اوضاع بدتر میشه هی طلاق میگیرن باز ازدواج میکنن، من مشکی عصبی دارم و اینجا خیلی بهم استرس وارد میشه و روز به روز حالم بدتر میشه، قلبم مشکل داره، صحنه های خیلی بدی دیدم که از ذهنم پاک نمیشه و بعضیاشو نمیتونم به زبون بیارم..
میترسم ازینکه هر لحظه امکان داره یه چیزی تو سرمون خورد بشه، یک لحظه تو زندگیم آرامش نداشتم و زندگی پره استرسی دارم
از دبستان بگیر که میترسیدم یوقت بابام بیاد جلو مدرسم با اون سرو وضعش جلو دوستام آبروم بره تا الان
دیگه خسته شدم، لطفا بگید چیکار کنم؟
میخوام از راه قانون وارد بشم اما نمیدونم شکایت از دست اینا فایده ای داره؟ اصلا بعدش چه اتفاقی میفته؟ کاش میشد ازین خراب شده برم. 😫طرف سر بچشو میزنه فوقش پنج سال میره زندان... بخدا روحم داغونه دیگه نمیکشم، بیاید راهنمایی کنید لطفا، اگه از قانون سر در میارید یا از کسی میتونید بپرسید لطفا بهم بگید کمک خیلی بزرگی میکنید🙏🏼امیدوارم تا کاسه صبرم لبریز نشده و کاری دست خودم ندادم یه راه درستی بیاد جلو پام