من ازدواج کردم و۶سال میگذره و یه دختر۴ساله دارم مامانم فقط۴۸سالشه ویه خواهرمجرد۱۵ساله هم دارم اما مامانم توقع داره من بیام کارهاشوانجام بدم ظرفهاشوبشورم . عیدها که میشه میام کمک میدم و کل اشپزخونشو میشورم اما باز براش کم هست نمیدونم دیگه چی ازجونم میخاد خودم دارواعصاب میخورم خودم خونه زندگی دارم نمیدونم چرا اینجورع
عزیزم نرو خب چراخودتو اذیت میکنی خب هرکی توقع ازت داره مگ باید کاری ک میخوادو انجام بدی هروقت توانشو داشتی برو کمکش
نرو عزیزم تمام
مادرخودش پیرهست نمیره کارهای مادرخودشو انجام بده اونوقت توقع داره من کارهای خودشو که فقط۴۸سالش هست رو انجام بدم
تاسوعاکه میشه دعادارن و حدود دو هزارنفرمهمون . این تاسوعا تستم مثبت شده بود فکرکردیم باردارم کارسنگین انجام ندادم حالا به طرفم اخم داره چرا چون پری شدم و باردار نبودم اما تستم مثبت شد دوتاهم مثبت شده بود
مادرته تعارف که نداری بگو هر وقت بتونم بهت کمک میدم
تنهایی یا با شوهرت اومدی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
