شورهرم با دوسته ابجیش دست داد امشب پدر شوهرم بهش گفت مث ابجیته دست بده دیگه اینم دستشو برد.انگار من با شوهره اون دست میدم.
الانم همتون گفتین با زبون بهش بگو گفتمم بهم کلی فوش داد بهش گفتم تو دوست داری من با شوهرش دست بدم گف برو دست بده تو مغزت کثیفه اون مث خاهره واسم کلی فوشمم داد دلمو شکوند پاشد رف حیاط
آروم گفتی یا با جنگ
البته من تو تاپیک قبلت نبودم☹
حالا یه دست داده دیگه... پا که نداده😑😑😑
خاک تو سر پدر شوهرت با ارشاد کردناش
اونکه دستشو داده و رفت.و تو دیدی که پدرش گفته پس دیگه نباید فکرتو مشغولش میکردی
بنظرم اتفاق بزرگی نیوفتاده
چرا انقد سخت میگیری
ایندفعه آروم بهش بگو من روت حساسم دلم نمیخواد کسی دستش بهت بخوره اصلا. تو مال منی به اون خانم دست نده درسته مثل خواهرت اما بازم نامحرمه. نیست؟ درسته من ب نامحرم دست بدم؟
ببین عزیزم شوهر تو با نیت بدی اینکارو نکرده برا همین هم فک نمیکرد ناراحت شی. گمون نکنم بازم تکرارش کنه. و وقتی گفتی منم ب شوهر اون دست بدم تصور کرد و عصبی شد
نه عصبی نشد گف اگه من بدونم کسی تو اون جمع مغزش خرابه هیچ نمیزارمت اونجا بری بعدشم با زبون گفتم حالا کلی فوش داد دلمو بدتر شکوند ب خانوادم توهین کرد ولی یه کلمه نگف دیگه تکرار نمیشه واقعن حالمو بد کرده این کارش
