سلام ببخشید نظر ظمارو راجع به مشکلم میخواستم بپرسم،من یک خواهر بزرگتر از خودم دادم که لشدت سلطه طلب و بعضا حسوده،من یک سال و نیمه ازدواج کردم تو این دوران فقط یکبار به خانوادم اجازه داده بیان خونمون و وقتی که منم میرم و اون هم هست جلوی پدرم که به من حساسه خیلی مهربون و دور از چشم اون حتی به همسرم توهین میکنه،امروز هم اونجا بودم و چون بشدت لجبازه وقهر کنه دیگه خونه پدر مادرم نمیره حتی از من میخوان چیزی بهش نگم امروز ماوجه شدم دلیم به همسرم دستور میده چ ا اینجا نشستی چرا رفتی بیرون چرا زا بچه ها بازی نمیکنی و ....و البته پدرم هم چیزی نمیگفت تا منم به همسرم گفتم برگردیم خونمون وقتی مامانم تماس گرفت گفتم من چندین بار از الی خواستم با هم بیاید اینجا ولی درست نیست که بابا بگه مگه تو حرفی از خونت میزنی که مابیایم،؟مامانم .اقعا تعجب کرد . عنوان کرد اصلا کسی که به ما نگفته که باید تو خونه تو بیایم و منم با ناراحتی گفتم تصمیم گرفتم دلتنگت.ن نشم که بیام و لی احترامی ببینم و نمیام،شما بودید چی کار میکردید؟
خوب ننوشتی
ولی
با خواهرت خوب نیستی ، نباش
رابطه با پدر و مادرت رو خودت مدیریت کن
خودت زنگ بزن دعوت کن
و بخاطر خواهرت رابطه با پدر و مادرت رو خراب نکن
و هرگز پیش همسرت احترام خانوادت رو کم نکن
داشتم خوب پیش میرفتم آخرش فسفرام تموم شد فکنم
نفهمیدم چیشد
چرا به خواهرت میگی با مامان بیا؟
عموما ادم پدرمادرو دعوت میکنه خواهر برادرا هم باعاشون میان
مگه خواهرت کجاس که حتما باید باشه؟!!!!!!!!
خودتون بزرگش کردید خب
زنگ بزن مامان بیتید شب اینجا به خواهرتم بزن بگو مامان اینا میان توام بیا تموم
چرا خواهرت باید باشه ؟!
بایدی وجود نداره
شما هر زمان خواستی خودت زنگبزن پدر و مادرت رو دعوت کن
دوست داشتی خواهرت رو هم دعوت کن
دوست نداشتی دعوت نکن
اینکه مدیریت روابط نداری عجیبه
و از اون عجیب تر اینکه با مادرت بحث کردی و غر زدی (دو سه خط آخر )
واقعا یک سال و نیمه مامانت اینا نیومدن خونت؟ بعد تو تا حالا پیگیر نشدی علتش رو؟!
چطور پیگیر بشم اولش گفتن سروع زندگیه درست نیست ما ییایم بریم که دایم درحال پذیرایی باشی بعد هم حتی برای تولد همسرم گفتم برنامه هاتو برای اینجا بچین پسر خواهرت مریضه ما نمیایم اونجا در حالی که بیست دقیقه فاصله داریم با هم
من به شدت اداب دان هستم و از اینکه باید برنامه ها طبق خواسته خواهرم پیش بره خیلی ناراحتم حتی وقتی شخصا دعوت میکنم میگن با الی هماهنگ شو ببین میاد یا نه؟خانواده همسرم و طبق مرسومات با مادرش صحبت میکنم و بعد به خواهرش هم زنگ میزنم که همراشون باشه
