چند ماه پیش فهمیدیم پدر همسرم سرطان دارن و دکتر گفت باید سریعا عمل شه تا متاستاز نکرده ایشون بازنشسته هستن و وضعیت مالی زیاد خوبی ندارن هزینه عمل ۹۵ میلیون بود من بدون اینکه به همسرم بگم ماشینمو فروختم چون باید سریع هزینه عمل جور شد بعد از اونم هر ماه دو بار میرن شیمی درمانی که برا اونم تا الان ۲۰ تومن هزینه کردیم سه تا بچه دیگه ام دارن که وضعشون از ما بهتره هر سه خونه دارن ولی ما مستاجربم منتها اونا میگن ما نمیتونیم از شکم زن و بچه بزنیم. الان باز باید یه عمل دیگه بشن که من گفتم طلاهامو میفروشم ولی خیلی غمگینم. اگر ما این کارو نکنیم هیچکس هیچ قدمی بر نمیداره و ممکنه دیگه دیر بشه. امیدم فقط به اینه که کارایی که میکنم از خدا پنهون نباشه و برام جبران کنه شایدم خیلی خودخواهانه و وقیح باشه خواستم ولی تنها چیزی که آرومم میکنه همینه