پنج سال پیش بود من میترسیدم همش ترس داشتم و دلم اشوب بود همش حس ترس مث خوره توجونم بود نامزد بودم رفیقم یه دعانویس بهم معرفی کرد اووونموقع طلامو سیصد تومن فروختمو بهش پول دادم باهاش حرف مرف نمیزدم مثلا میزد سعی میکردم باج ندم مثل اینکه رفیقام هم باهاش حرف میزدن خب بعد مثلا به یه رفیقم گفته بود اگ میخوای همه مشکلاتت حل شه ال بل بیا بامن بخواب وگرنه حل نمیشه این حرفا و تازه فهمیدما بعد یکی دیگه رفیقمو میگف اااره من میام محمودابادتوام بیا سارا میخواد بیادبامن بخوابع(چندروزپیش وقتی داستانو به دوستمگفتم بهم گف)😳😳😳منروحمم خبرنداش خب بعد دیدم یه روزی روبدنم انگار خط افتاده کوه بودیماومدیم منو خارش گرفته بود بعدشم ک ژیلت زده بودم وای من ترسیدم به این مردا پیام دادم گف که ااارهههه این جن خناسه نمیدونم بره توبدن فقط میره تومغز و تمیدونم ادمو خل میکنه روانی میکنه بعد این دختر شیطانه وکاری به قران نداره و فقط بابد باسکس من اب بدنتوبگیرم طلسم بنویسم بعد که دید من قهمیدم تومحموداباد چه کارا که نکرد و ب دوستام خبرم میگف هعی پیام داد نه توخوبی هیچ مشکلی نداری اماازاون روز ترسیدم که نکنه همچین چیزی وجود داشته باشه ینی قران نمیتونه کاری کنه بعدم اگه بخواد دختر شیطان بره پس این دعایی ک داد توگردنمه چی مثلااادحثاره چطور این مواظبت نکرد؟؟؟امروز یه ادم عادی برام حزر حضرت فاطمه وجواد و نوشت بنظرتون اون دعارو دربیارم؟؟؟چند روزه خواب وخوراک ندارم شیزم خشک سده کلا ازحرفاش خیلی ترسیدم بنظرتون چیکارکنم کمکم کنید
ازیک عالم بپرس اون دعاروچیکارکنی،اون دعا باعث جذب اجنه به خودت میشه،خارش بدن هم ازاجنه هست اون دعاروازخودت دورکن،اجنه توی مغزت می خونن که راضیت کنن بری با اون دعانویس
حرزامام جوادروحتماً بگیربزارگردنت برای محافظت خودت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.