من از خانوادم دورم.حالا آخر هفته قراره واسه تعطیلات با خانواده همسرم بریم شهرمون و واسه همسرم یه سفر زیارتی پیش اومده.بهشگفتم من بعد تعطیلات برنمیگردم وایمیسم تا هفته بعد که بیای دنبالم و یکم بیشتر بمونم پیش خانوادم.
یهو داغ کرد که تو شعور نداری بیای استقبال شوهرت که از سفر میاد و منم گفتم توهم یکم شعور داشته باش من غریبم بعد ۴ماه حق من یه هفته نیس.عصبی اومد سمتم سرمو هل داد که مودب باش وفلان....دلم گرفته واقعا از صمیم قلبم بخاطر ازدواج تو راه دورم پشیمونم و این درک نکردن همسرم بیشتر اذیم میکنه