2777
2789
عنوان

بیشخصیت جوری به ابجیم نگاه میکرد

249 بازدید | 22 پست

دیروز رفته بودیم تولد دختر عمم 

عمم فامیلای شوهرشم دعوت کرده بود

تنها بردارشوهر مجردش ۳۹ سالشه ولی خوب پیرم نیس دیشب تو تولد م.س.ت کرده بود 

گیر داده بود به ابجیم که چقدر بزرگ شده 

اصلا حالش خوب نبود خیلی چرت پرت میگفت

از دستش فرار کردیم رفتیم تو اتاق شام بخوریم اومد دقیقا نشست کنار ابجیم واسش غذا میریخت میگفت بخور

انقد عصبانی بودم نفس عمیق میکشیدم از عصبانیت دستام میلرزید

ادم حتی م.س.تم باشه بستگی به ذات خودش دارع

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

تازه تولد دختر عمم که دو سالش بود اونجا بچه زیاد بود

ما تو مراسمامون خودمون اصلا از این کارا نمیکنیم. اگرم غریبه بیاد بهش اجازه این کارو نمیدیم. اگه یه کاری بکنه یا حرفی بزنه بعدن هم خودش خجالت میکشه هم ما. شما هم باید تذکر میدادین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792