من دوسال دیگ کنکور دارم ششصد بار هم تاپیک زدم. احساس میکنم دارم تقریبا روانی میشم .
از نقاشیمو کوفت زهرمارمم هی گفتم . الان زده به سرم کلا ازدواج کنم .
آدم باید چیکار کنه براش خواستگار بیاد . الان دلم میخواس فق یکی نجاتم بده . وقتی هم نگا کردم دیدم از ده نفر نه نفر ناراضی ان از شوور . شوهر خوبه ؟ میانگین در کل حالات بدون خیانت و زهر مار خوبه ؟ من دلم میخواد عادی نشه برام . وای دیونه شدم یه راهکار بم بدین از این دیوانگی در بیام
یعنی ۱۶ سالته ؟؟
شماهم وقتی حوصلتون سر میره شوور میخواین
حس نمیکنی زوده؟
تو دوران سَم هستی ازدواج نکنی ها الانننن بعدا از سرت میپره
چه عشقی به ازدواج داری پشمانم
زیر ۱۸ سالی حتما
پس اصلا به دردت نمیخوره دختر گل
روهاتو بساز نه اینکه تو این سن ازدواج کنی و گدای محبت شوهر باشی
عزیزم ازدواج فیلم سیندرلا نیستا هزارتا مسئولیت داره
مگ مامانم میذاره ؟ نه بابا بعد کنکور. منظورم از الان همین موقع های کنکور بود پشه هم فعلا نمیخوادم از طرفی نشستم به فکر اینکه مدام حوصله ندارم مرتب باشم . من باید لباسام گل و گشاد باشه . حوصله ندارم مادرشوهرم چوب تو استینم کنه حال ندارم غذا درست کنه . مدام آرایش کنم . برا ازدواج چه خاکی تو سرم بریزم ؟ اصلا حوصله اونم ندارم . انگار فقط میخوام بمیرم راحت شم
