۲تا بچه دارم ی دختر 9ساله و ی پسر۵ساله. شوهرم قماربازه. بچه هام وقتی به دنیا اومدن که همه چی اوکی بودو هم چین کارایی بلدنبود. خسته شدم و دلگیرو نا امید از آینده. نه خونه ای نه ماشینی نه پس اندازی. نمی تونم بچه هامو ول کنم پدر درست درمونی که ندارن کنم پشتشونو خالی کنم نابود میشن از طرفی وابسته ی پدر هستن. با دخترم حرف طلاقو پیش می کشم می گه مامانتو رو خدا این کارو نکن. پسرم که ۱۰۰ درصد باباییه. تنها پس اندازم ۶۰ گرم طلاس.بیکارم هستم. می خوام مهرمو بگیرم که ی سرمایه ای واسه بچه هام جمع کنم هر چند که شوهرم آهی در بساط نداره. نمی دونم عکس العملش چیه بفهمه مهرمو گذاشتم اجرا
اگه میتونی برو وام و اینا بگیر و بندازش تو قسط ولی مهریه نه اونم وقتی میدونی که آهی در بساط نداره، به اجرا گذاشتن مهریه مساوی میشه با به هم خوردن آرامش زندگیت و خدایی نکرده شروع لج و لجبازی و حتی طلاق
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اولین اتفاق دعوا و ناراحتیه که محیط خونرو متشنج میکنه برای خودت و بچه ها، پس اگه میتونی کم کم ازش پول بگیروپس انداز کن
یا صحبت با یک وکیل وگرفتن اطلاعاته، پیشنهادم اینه خوب فکرکن بعدعمل کن که پشیمون نشی
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
الان اونایی که دارن از زیرش درمیرن اینکه دیگه معلومه دستت بجایی بند نیست، به بهانه های مختلف پول بگیر بدون جنگ و دعوا
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
با سیاست پول بگیر، به بهانه ی بچه ها وسیله خونه خوراکی
پس اندازتو زیادکن برای آینده ی بچه ها
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
به خدااین شوهر نیس ی بچه لوس وننر که میره پولاشو میبازه بعد میاد پیش من گریه زاری. ازش متنفرم. تحمل کردن باهاش زیر یه سقف خیلی سخته. باید جلوشم دولا راست شم و سرویس بدم. غصه ی اینا داغونم کرده
خانم هایی که قصد گرفتن مهریه رو دارند پیشنهاد می کنم که حتما با یک وکیل مهریه خیلی خوب مشورت کنند سایتی هستش که بهترین وکلای مهریه رو معرفی کرده است حتما سر بزنید