2777
2789
عنوان

با شوهرم دعوام شده بچه شیرخوارمو جا گذاشتم اومدم قهر

| مشاهده متن کامل بحث + 3374 بازدید | 111 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این حرفا چیه میزنی شمایی که نمیتونستی از پس بچه بر بیای چرا بچه دوم اوردی که الانم ولش کنی بری؟چرا دیگران باید تو بچه داری بشما کمک کنن.شما اون بچه رو اوردی این دنیا!!!!!

همه مادرا همینن دیگه همش سرشون به بچشون گرمه.شوهرتم از صبح سر کاره تاشب.توقع داری شب بیاد با بچه بازی کنه؟اونم خسته میشه دیگه....

یکم منطقی باشیم

مجبور نیستیم برای هرچیزی به هرکسی توضیح بدیم🤗
حقیقتا دلم برات کباب شد خدا ب دادت برسه ان شالله که مشکلت حل میشه ولی کاش شیرخوارتو برمیداشتی میر ...

مشکل من پررو بودنشونه اینکه همین شوهرم مهندسه اگر مدیریت کنه تا ساعت سه سرکار باشه کاراش راه میفته عمدا تا ۹ و ۱۰ شب میمونه سرکار بعدشم میاد باشگاه میره و بعد شام میخوره و میخوابه مادرشوهرمم جوانه کلاس ایروبیک میره و هزار جور عمل زیبایی میکنه کافیه بگم میخوام برم پارک یا مهمونی نفر اول آماده شده 

مشکل من پررو بودنشونه اینکه همین شوهرم مهندسه اگر مدیریت کنه تا ساعت سه سرکار باشه کاراش راه میفته ع ...

واییی🥺🥺عزیزم سعی کن این موضوع رو از ریشه حل کنی به کمک خانوادت.این ینی چی اخه 

ببخشید کولیک چیه😬

مثل دل درد و دلپیچه شدید،بعضی از نوزادها این مشکل رو دارن،به خاطر روده هاشون که هنوز کامل نشده،دقیق نمیدونم ،فقط حدود۲۰ درصد نوزادها درگیرش میشن

من یک دختر چادریم،چادرم مشکیه.ولی تمام لباسهای خونگیم صورتیه...من یک دختر محجبه ام،خنده هام توی خیابون بلند نیست ولی  فضای خونه پر از خنده های شاد منه...چادرم مشکیه ولی دل مرده نیستم...من محجبه ای دلشادم،چون خدا رو دارم...خداجونم ممنونم که دارمت،خدایا شکرت🤲😍 سلامتی وظهور امام زمان صلوات(اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
این حرفا چیه میزنی شمایی که نمیتونستی از پس بچه بر بیای چرا بچه دوم اوردی که الانم ولش کنی بری؟چرا د ...

عزیزم از طریق گرده افشانی بچه نیاوردم شوهرمم موظفه وقتی میتونه حجم کارشو کم کنه یا حداقل زبانش دراز نباشه وقتی بچه گریه میکنه منو درک کنه نه اینکه به باد فحش میگیره پس شخصیتم بین فامیل و دوست و همسایه چی میشه من خودمم تحصیلکرده ابرو واسم نزاشته با اشک بچه منو فحش میده

وای خدای من

چطور بچه کوچیک رو دلت اومد بذاری بری؟

اصلا از دل کوچولوش خبر داری؟ هیچ میدونی بچه های کوچیک حتما باید شب بوی تن مادرشون رو حس کنن وگرنه حس بی پناهی و ترس میکنن؟

خدایااااا

 چرا اومدم تاپیکت

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
این حرفا چیه میزنی شمایی که نمیتونستی از پس بچه بر بیای چرا بچه دوم اوردی که الانم ولش کنی بری؟چرا د ...

ینی چی پس پدر این وسط چیکاره س؟بچه نیاز ب پدر نداره؟همه کاراش گردن مادرش باید باشه؟خانوم چی؟خانومم غذا میپزه کارای خونه میکنه ب اون یکی بچه ها میرسه.نا انصاف نباشیم سن الله😐

همین شماها باعث شدین که این مردها اینطوری بار بیان فک کنن همش وظیفه مامانشه


عزیزم شرمندم خارج بحث....اون مادری ک جریان‌ش رو یبار تعریف کردین موفق شد دخترش رو ببینه یا خیر  ...

نه عزیزم خانومه نتونست چون مادرشوهرم یه شیطانه که زندگی اون بدبختم از هم پاشونده حالا بچشم ازش بیزار کرده

حتما توانایی رو در خودت دیدی که بچه دوم آوردی. بقیه وظیفه ای ندارن در قبالت. وای آخه بچه رو چرا تنها ول کردی

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
وای خدای من چطور بچه کوچیک رو دلت اومد بذاری بری؟ اصلا از دل کوچولوش خبر داری؟ هیچ میدونی بچه های ...

مجور شدم عزیزم به شب بچه اذیتشون کنه مادرشوهرم سرشو از زندگی من بیاره بیرون کافیه.حداقل شوهرمو پر نکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792