قدمات نارنجی پاییز من 🍂 من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
یه جایی تو زندگیم فهمیدم که خدا مهربونه ولی برای من نه بخشنده اس ولی برای من نه شفادهنده اس ولی برای من نه دست گیرنده است ولی برای من نه اگه موقع خوندن این متن حسکردی که من اشتباه میکنم تو یه انسان خوش بختی قدر زندگیتو بدون