همش خاهر شوهرم میگفت اشکال نداره باردار شو از جمعه که سقط کردم حتی یه زنگم نزده اخه قرار بود کیستمو عمل کنم پول لازم داشتم بت خاهر شوهرام زنگ زدم گفتن نداریم منم مجبور شدم انگشترمو بفروشم بعدش که رفتم دکتر گفت عمل لازم نداری یه خاهرش زنگ ز. گفت پول لازم دارم اون یکی زد که من پول لازم دارم، ندادم
بعد اون روز که بچم داشت میافتاد زنگ زدم بهشون دوتاشون که جواب ندادن سومی هم گفتم دارم مریض میشم گفت من چیکار کنم خب تا امروز حتی یه سرم بهم نزذن