می‌گفت فرمانده ها بعصیاشون خوب بودن . راه میومدن باهامون
ولی کلا صفر ۵ معروفه دیگ اذیت داره ولی نه انقد زیاد
فقط بیشتر از لحاظ آب آشامیدنی خیلی اذیت شده بود
می‌گفت دیگ بعضی وقتا آب نبود یخ می‌خوردیم
بخاطر همین حتما تخم شربتی براش بذارین
کرم مرطوب کننده و ضدآفتاب ک نسوزه این سیاه سوخته شده بود 😂😂
دوست پسرم چون معاف از رزم بود پست زیاد نداشت
۵ صبح بیدار میشدن و اکثرا تا ۴ آموزش و کلاس و رژه داشتن
بعد اون آزاد بودن تا موقع ۹/۵ ک خاموشی بود
عزیزم داره جنگ نمیره که میره سر بازی
داداشم آموزشیش رو اونجا افتاده بود
بیرون شهر بود یه بار خواهر کوچیکم صبح با پرواز رفت کرمان دربست گرفت رفت پادگان مرخصی شهری گرفت داداشم رو برد داخل شهر حمام و لباساشم داد اتوشویی که تا غروب حاضر کنه
بعدم بردش رستوران و گشت گذار تو شهر بعدم براش خوراکی خرید و رسوندش پادگان و شب برگشت تهران 🥹
دزد همه جا هست تو پادگان هم هست لباس زیرای داداشم رو هم دزدیده بودن حتی خوراکی آجیل و تنقلاتی که مادرم داده بود بهش رو هم دزدیده بودن باید زرنگ باشه
نگران نباش ایشالا زود و خوب میگذره براش و صحیح و سالم برمیگرده خونه 🙏
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
