2777
2789

یه دفتر بزرگ رو اوپن هست گفتم اجازه هست؟بازش کردم دیدم همش با خودکار پر نوشته ست پر پر پر....خیلی تعجب کردم گفتم اینا چیه نوشتی این همه...گفت دل نوشته ست...تا شربت درست کنه بیاره ده صفحه پیش رفتم نمیتونستم از نوشته هاش چشم بردارم تو عمرم همچون چیزایی نخونده بودم از دیروز تو کما ام انگار...دفترو گرفتم آووردم خونمون گفتم اگه میشه دو ساعتم بخونمش شب بیارم ولی هنوز دارم میخونمش...حتی ناهار م نخوردم...تنها زندگی میکنه...من میخوام به یه ناشری چیزی معرفی کنم این آدمو...طلاست به قرآن...باید چیکار کنم به نظرتون...خودش افسرده ست حتی یه دقیقه از خونه نمیاد بیرون احساس میکنم باید من کمکش کنم...

فکر میکردم یه روزی دنیا رو تکون میدم حداقل رییس تشکیلاتی مثل مایکروسافت میشم سالها درس خوندم کتابای سیصد صفحه ای برنامه نویسی و ریاضی مهندسی و...مدرک گرفتم گفتن بیا برو تو مهد کودک بچه ها رو ببر جیش کنن ماهی ۳۰۰ تومن بگیر...

داستان زندگیشو نوشته؟

  🍀🍀🍀🍀🍀                                                              یادم بمونه هیچ چیزی از هیچ کس بعید نیست یادم بمونه چقدر امروز شرایط سختی داشتم یادم بمونه هر چند به ته خط رسیده باشم ولی امید داشته باشم خدا را چه دیدی شاید یکی از همین روزها نوبت من باشد   😔😔     ♡این نیز بگذرد♡

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ادمای باهوش بیشتر افسرده میشن شاید بخاطر هوش زیادش توی نویسندگیه که اینجوری شده

ولی من یاد اوندگ دختره توی سینمایی گرینلند افتادم😶

یه جایی تو زندگیم فهمیدم که خدا مهربونه ولی برای من نه بخشنده اس ولی برای من نه شفادهنده اس ولی برای من نه دست گیرنده است ولی برای من نه اگه موقع خوندن این متن حس‌کردی که من اشتباه میکنم تو یه انسان خوش بختی قدر زندگیتو بدون 

یه چیزایی در مورد وجودش نوشته بود آدم شصت بار باید میخوندش حس میکردم قفلای مخم داره وا میشه

فکر میکردم یه روزی دنیا رو تکون میدم حداقل رییس تشکیلاتی مثل مایکروسافت میشم سالها درس خوندم کتابای سیصد صفحه ای برنامه نویسی و ریاضی مهندسی و...مدرک گرفتم گفتن بیا برو تو مهد کودک بچه ها رو ببر جیش کنن ماهی ۳۰۰ تومن بگیر...

شاید دیدن اون دفتر اتفاقی نبوده

و تو میتونی کمکش کنی

لطفا یه صلوات برای سلامتی پدرومادرم میفرستین❤🌹روزای خوب منتظرتن،برای رسیدن بهشون تلاش کن/ شهروند سابق جزیره نامکاندا | 
خوب چی نوشته بود .خودت فهمیدی چی نوشته بود

مثلا یه سریا رو عکس گرفتم 

نوشته نقشه ی راه بلد بودم اما اراده ی بلند شدن و به راه افتادنم نبود بعد از این هدایت من باز گمراه شدم حقیقت را میدانستم  اما ساکن به زمین چسبیده بودم کاش آن زمان میدانستم که چاره ی آن نیز تویی کاش آن زمان میدانستم فرق انسان و الباقی مخلوقات همین است همان لحظه که بلند میشوی و اژدهایی را سرکوب میکنی 

عکس نمیاد دو ساعته دارم میفرستم نمیشه برای همین تایپ کردم

فکر میکردم یه روزی دنیا رو تکون میدم حداقل رییس تشکیلاتی مثل مایکروسافت میشم سالها درس خوندم کتابای سیصد صفحه ای برنامه نویسی و ریاضی مهندسی و...مدرک گرفتم گفتن بیا برو تو مهد کودک بچه ها رو ببر جیش کنن ماهی ۳۰۰ تومن بگیر...

بنظرم زیاد ب بقیه نگو چیزایی ک نوشته رو 

اینجا ک ناشناسه 

ولی اگ اطرافیان بفهمن یا شرمسار بشه یاترس از قضاوت و...ممکنه نوشتنو‌کناربزاره و نتونه خودشو خالی کنه

ای فلک... آسودگی در سرنوشت ما نبود...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792