سلام من واقعا خیلی حالم بده دیگه خسته شدم از توضیح دادن ولی الان واقعا از زندگی بریدم میخوام بهم کمک کنید من چیکار کنم الان اگه تاپیک های قلبمو نگاه کنید متوجه مشکلاتمون میشد ولی الان میگم ی چند وقته مشکلاتمون خیلی زیاده با نامزدم هم خانوادهامون بهم ریخت دعوا کردن هم ما من واقعا تحمل اون خانواد و ندارم و هرچقدر اونو دوست داشته باشم با من یجور رفتار میکنه هم خودش هم خانوادش ولی میترسم طلاق بگیرم چون دخترمو ازم گرفت خانوادم خیلی به این جورچیزا اعتقاد دارن مامانم بفهمه خیلی عصبی میشه نمیدونم چیکار کنم
الان ۵ سال ما مشکل داریم و من فقط الان ۱۶ سالمه ولی اونا انتظار رفتار یه دختر ۲۴ ساله از من دارن خیلی خسته شدم از بحث خسته شدم هی مقایسه کردنشون
بچگیمو ازم گرفتن الان جونیمو
میخوام برم مشاوره مدرسمون شمارشو دارم ولی میترسم
چی بگم واقعا نمیدونم دو برابر تو سن دارم و اصلا حکمت مزخرف بودن زندگیو نمیفهمم
ببخشید اون بالا اشتباه شده دختر منظورم نبود ما بچه نداریم منظورم پرده بکارت بود
خدا رو شگر که بچه نداری. ببین مادرت هر قدرم تعصبی باشه اونقدرا که فکر میکنی ناراحت نمیشه چون بالاخره عقد بودید بعدشم تو فقط ۱۶ سالته حتی اگر کار اشتباهی هم بوده باشه ازت انتظار نداشتن که این اشتباهو مطلقا نباید میکردی بالاخره باید احتمالشو میدادن. اگر مشکل فقط بکارته طلاق بگیر و درس بخون فعلا هم بفکر ازدواج نباش خواستی در اینده ازدواج گنی راستشو میگی ادمی که عاقل باشه و سرش به تنش بیارزه بالاخره میدونه بکارت معیار نیست
میترسم خیلی خودم میدونم نباید به حرف مردم اهمیت بدم ولی میترسم پدرم از دستم ناراحت شه ولی بعضی وقتا ازش بدم میاد چون وقتایی که من میگگفتم که هنوز اونوقت عقد نکرده بودیم قبل عقد من میگفتم نمیخوا برگردونید اون همیشه منو بازور برمیگردونه پیش اون و الان تقصیر حال بده من اینه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
