2777
2789
عنوان

چ ساعتی به دنیا اومدین ؟

253 بازدید | 50 پست

من دوازده شب .تو ی رمان داشتم می خوندم فک کنم اسمش جزیره گنج بود ی مرده معتقد بود هر کی ساعت دوازده بدنیا میاد می تونه ارواحو ببینه 😂😂 

#تیکه_کتاب مردم فکر می‌کنند که فرق بین خوش‌بین‌ها و بدبین‌ها در شخصیت است؛ ‌امّا من معتقدم تمامش به ناتوانی در فراموش کردن برمی‌گردد. هرچه قدرت حافظه‌تان بیشتر باشد، شانس خوش‌بینی‌تان کمتر می‌شود. داشتن حافظهٔ پایدار مصیبت است. وقتی زنان سالمند قبرسی کسی را نفرین می‌کنند، آرزو نمی‌کنند اتفاق خیلی بدی بیفتد. دعا نمی‌کنند که به آن‌ها صاعقه بزند، اتفاقات غیرمترقبه‌ای بیفتد یا یک‌دفعه ثروتشات را از دست بدهند. فقط می‌گویند: خدا کند هیچ‌وقت نتوانی از یاد ببری. ✍🏽 #الیف_شافاک 📕 #جزیره_درختان_گمشده

من ۹ صبح😁

واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

دو صب 

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁

کله سحر ساعت ۶ صبح

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید 

نمیدونم جالبه اهمیتی نداشته واسم

متاسفانه اینه یادگرفتم نخندم💔حتی اگ فاز گرفتم با یه جووک🖤تا بلند خندیدم محکم دستم و گاز گرفتم.# یاس                                      تورک قیزی🖐️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 16 ساعت پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز