سلام من تو زندگیم به به مشکل بزرگ برخوردم شوهرم تو یه روز از این رو به اون رو شد و رفت شهر پدرش آنقدر که گریه کردم دارم هلاک میشم خیلی غصه میخورم آخه دوسش دارم ولی تو تعجبم که چرا من واسش مهم نیستم😭
بیاین یکم دلداریم بدین یه حرفی بزنین آروم شم
اگه برای کار رفته شما هم هر جا ایشون هست شما هم باش
تو زنگ نزن، خودش نگران میشه خبر میگیره
شرمنده شبها بهش میرسی
پیش از ان که می خواست بره مگم
ازش شکایت کن سر و کله اش پیدا میشه
خجالت بکش
این چیزاخصوصیه وحتی اگه خانم کم هم بذاره مردنبایداینجورکنه
نی نی یارجان شرمنده .ایشون کاربرآقاهستن ونیومده شروع کردن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
